نوشته های همایون رقابی



درسی از تاریخ

جنبش خزینه :

"خزینه" حوضچه ای در حمام بود که مردم خودشان را در آن می شستند و آب می کشیدند و غسل می کردند.
البته آب خزینه ها معمولا کثیف بود و به راحتی میتوان تصور کرد چنین حوضچه ای منبع پخش انواع و اقسام میکرب ها و شیوع بیماری ها به همه شهر بود.
بخصوص انواع بیماری های پوستی مانند تراخم و کچلی و بیماری های قارچی و آبله که در شهر ها بیداد میکرد.
معمولا حمامی ها بین دو نوبت مردانه و نه هم چوب درخت زاالک را در خزینه میگرداندند و مو و چرک و کف صابون را جمع میکردند و مقداری آهک هم درون آن می ریختند بلکه از آلودگی آن کمی کاسته شود.
از طرفی رضا شاه میدید نیروی کار در مملکت بعلت بیماری و مرگ عملا در حال کاسته شدن است.
پس از پیگیری متوجه شد که یکی از علل اصلی مرگ و میر مردم، استفاده از خزینه هاست.
تا اینکه به فرمان رضا شاه رسما" استفاده از خزینه در حمامها ممنوع اعلام شد.
اماداستان به اینجا پایان نیافت.
بعد از بسته شدن خزینه ها اعتراض برخی علما و ون بخصوص ت خراسان بلند شد.
آنها حزبی به نام حزب خزینه تاسیس کردند و فریاد " وا اسلاما " سر دادند و استفاده از دوش به جای خزینه را از مظاهر غربگرایی اعلام کردند.
این علمای معظم، تنها آب خزینه را پاک و به اصطلاح " کر " میدانستند و هر چه غیر از آنرا را ناپاک و نجس اعلام کردند.
آیات عظام فتوا دادند که منع خزینه " غیرشرعی " است و با آبی که از شیر آب میریزد نمیتوان غسل کرد.
بنابراین ممنوع کردن خزینه، عمل خلاف شرع رضا شاه، اعلام شد.
آنها آب کر را آبی میدانستند که سه و نیم وجب در سه و نیم وجب در سه و نیم وجب باشد.
هر چند که درباره اندازه وجب توضیح ندادند!
در چنین آبی میتوان وضو گرفت و غسل کرد ولو در آن حیوانی یا انسانی ادرار کرده باشد.
به شرط آنکه عین نجاست در آن دیده نشود و پس از ادرار، آب از خزینه سرریز شود!
بنابراین موضوع خزینه تبدیل شد به یکی از کشاکش های تاریخی بین برخی ون و افرادی که میل به مدرن شدن جامعه داشتند و جنگی بر علیه "دوش حمام" آغاز شد!
جنبش خزینه و مخالفت هایی پیرامون آن شکل گرفت و برخی مومنین و متدینین هم تا سالها پنهانی از خزینه استفاده میکردند و نقشه میریختند که چگونه نیمه شبها و به دور از چشم پاسبانها و با چرب کردن سبیل حمامی خود را به خزینه برسانند.
تا کم کم به زور باطوم و دگنگ رضا شاه و به مرور زمان مردم به محاسن دوش پی بردند.
بعضی علما هم بالاخره فتوا دادند که دوش در حمام عیبی ندارد؛ به شرط آنکه بعد از آن در خزینه غسل کنند!
بعدها فعالان جنبش خزینه فتوا دادند که میشود زیر دوش بجای غسل ارتماسی، غسل ترتیبی انجام داد و احکام و مسائل آن را مطرح نمودند.
اما روایت و جنگ علیه دوش و جنبش خزینه نه اول ماجرا بود و نه آخر ماجرا !
علما از مدرسه رفتن دختران و تاسیس مدرسه مدرن گرفته تا تاسیس رادیو و تلویزیون و تریبون به جای منبر و اصولا هر ابزاری که نیاز بشر امروز و نشانه پیشرفت بود، دخالت میکردند و از قرآن و دین مایه می گذاشتند و آنرا خلاف شرع و خلاف احکام الهی اعلام میکردند و بقیه را غربزده و طاغوتی اعلام میفرمودند!!!

جنگی که تا امروز به دیش ماهواره و اینترنت ادامه یافته و هنوز آتش بس اعلام نشده است!!!
 جنبش خزینه نه اول ماجرا بود و نه آخر ماجرا.
علما اولین بار که دوچرخه به ایران آمد آنرا ارابه جن معرفی کردند.
اما داستان شناسنامه از همه جالب تر بود :
اولین بار که اعلام کردند مردم برای گرفتن شناسنامه به شهربانی مراجعه کنند، علمای عظام فتوا دادند که این دسیسه انگلیس است تا نام دختران و همسران شمارا بدانند!!!!!


درسی زیبا از ادیسون.

 
درسی زیبا از ادیسون

ادیسون در سنین پیری پس از اختراع لامپ، یكی از ثروتمندان آمریكا به شمار میرفت و درآمد سرشارش را تمام و كمال در آزمایشگاه مجهزش كه ساختمان بزرگی بود هزینه می كرد.

این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شكل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود.

در همین روزها بود كه نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتاً كاری از دست كسی بر نمیآید و تمام تلاش مأموان فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمانها است. آنها تقاضا داشتند كه موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود.

پسر با خود اندیشید كه احتمالاً پیرمرد با شنیدن این خبر سكته میكند و لذا از بیدار كردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید كه پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یك صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می كند.

پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او میاندیشید كه پدر در بدترین شرایط عمرش بسر میبرد.

ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از شادی گفت: پسر تو اینجایی؟ میبینی چقدر زیباست! رنگ آمیزی شعله ها را میبینی؟ حیرت آور است! من فكر میكنم كه آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در كنار فسفر به وجود آمده است! وای! خدای من، خیلی زیباست! كاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را میدید. كمتر كسی در طول عمرش امكان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟

پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگیت در آتش میسوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت میكنی؟

چطور میتوانی؟ من تمام بدنم میلرزد و تو خونسرد نشسته ای؟

پدر گفت: پسرم از دست من و تو كه كاری بر نمیآید. مأمورین هم كه تمام تلاششان را میكنند. در این لحظه بهترین كار لذت بردن از منظرهایست كه دیگر تكرار نخواهد شد!

در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا فكر میكنیم! الآن موقع این كار نیست!

به شعله های زیبا نگاه كن كه دیگر چنین امكانی را نخواهی داشت!

فردا صبح ادیسون به خرابه ها نگاه کرد و گفت: "ارزش زیادی در بلا ها وجود دارد. تمام اشتباهات ما در این آتش سوخت. خدا را شکر که میتوانیم از اول شروع کنیم."

توماس آلوا ادیسون سال بعد مجدداً در آزمایشگاه جدیدش مشغول كار بود وهمان سال یكی از بزرگترین اختراع بشریت یعنی ضبط صدا را تقدیم جهانیان نمود. آری او گرامافون را درست یك سال پس از آن واقعه اختراع کرد.

ارزش زیادی در بلاها وجود دارد چون تمام اشتباهات در آن از بین میرود.



پارس ناز




برخی از اسامی اصیل ایرانی به همراه معنی آنها.


آبان دخت : دخترآبان ، نام زن داریوش سوم
آبتین : نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی
آتوسا : قدرت و توانمندی – دختر کورش وزن داریوش اول
آفر : آتش – ماه نهم سال شمسی
آفره دخت : دختر آتش – دختری که در ماه آذر به دنیا آمده است .
آذرنوش‌: شیرین و دل انگیز
آذین : زیور، طاق نصرة‌، تزئین ، آرایش
آراه : نام فرشته موکل روز بیست و یکم ازماه پنجم درآئین زردشت
آرزو : کام ، مراد ، معشوق ، امید
آرش: درخشان ، آفتاب ، جد بزرگ اشکانیان – پهلوان کمانگیر ایرانی در لشگرمنوچهر
آرتین: عاقل و زیرک,نام پهلوان ایران در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی
آرتام:والی فریگه در زمان کوروش هخامنشی
آرتمن:نام برادر بزرگ تر خشایار شاه پسر داریوش شاه
آرشام : بسیار قوی – پدر بزرگ داریوش بزرگ هخامنشی
آرمان : آرزو – خواهش – امید
آرمین : آرام گرفتن – پسر کیقباد پادشاه پیشدادی
آرمیتا: آرامش یافته ، کلمه ای زردشتی است
آریا فر: دارنده شکوه آریائی
آریا : آزاده نجیب – یکی از پادشاهان ماد – مهمترین نژاد هند و اروپائی
آریا مهر : دارنده مهر ایران – از سرداران داریوش سوم
آرین : سفید پوست آریائی
آزاده : دلیر و بی باک ، رها
آزرم : شرم ، مهر ، محبت ، عشق
آزرمدخت : یکی از ملکه های ساسانی
آزیتا : آزاده
آناهیتا : الهه آب



تاریخچه و معنی واژه یلدا در فرهنگ لغت آبادیس.


یلدا: اسم دخترانه-ترکیبی از واژه سُریانی-اَوِستایی
واژه یلدا در پیِ گذشت زمان ساخته شده است!
سُریانی: در زمان چیرگی اسکندر به ایران که مربوط به روزگارِ ساسانیان و اشکانیان می باشد!
اَوِستایی: زبان ایران باستان و مربوط به روزگارِ زرتشتیان!
یَل: واژه سُریانی-شجاع،دلیر،دلاوَر،پهلوان،یَل،گُرد،سالار،قهرمان-
بلند،طولانی،دور و دراز،دیرپا،دیرباز- بسیار، افزون، انبوه، سرشار، فراوان، گسترده، وَشناد
دا: واژه اَوِستایی-۱٫ دادن،بخشیدن،عطا کردن ۲٫ انجام دادن،ساختن،آفریدن،اختراع کردن
۳٫ گذاشتن،گُماشتن،منصوب کردن،رسالت! ۴٫ پشتیبانی،حمایت،یاری
۵٫ پاسداری،نگهبانی،محافظت ۶٫ عقل،خِرَد،اندیشه
۷٫ چاره،راه حل،نقشه،دوراندیشی،خِرَدمندی،هوشیاری،هوشمندی
معنی: شجاعت و دلاوری های بی شُمار انجام دادن،پهلوانی و رادمردی نشان دادن،قهرمان شدن-
بلند و طولانی بودن،به درازا کشیدن،دیرپا گذشتن،رسالتِ بی شُمار انجام دادن-بلندای شب،درای شب-
پشتوانه طولانی مدّت،یاریگر یِ وَشناد- جانپاسی طولانی مدّت،پاسداری فراوان-
دور اندیشی مَدید،هوشیاری دیرین-
جشن کُهَن،مهمانیِ دیرباز،دورِهمیِ دیرینه، شب نشینی خاطره انگیز-خُرّم روز-شبِ چلّه
(( گرچه در زبان لُری،معنی آن: مادرِ بزرگ،رویش و زایش قهرمان،زایش نور و روشنایی))
زادروز و زایش مِهر(میترا) که یکی از فرشتگان اهورامزدا (سَروَر دانایی،هستی بخش توانا) بود، همزمان با حضرت مسیح(ع) در این روز اتفاق افتاده است.
ایرانیان باستان،در شب اولِ زمستان که بلندترین شب سال هم هست؛ به یُمن آن فرشته والا،این مراسم کهن را، از ۱۴۰۰ سال قبل از میلاد مسیح(۶۰۰۰ سال پیش) در زمان داریوش یکم(داریوش بزرگ)؛ هر ساله برگزار می کردند و برای پیروزی مِهر(میترا) بر اهریمن تا خودِ صبح، دورِهمی می گرفتند.
در اساطیر یونان به آن (( ناتالیس اِنویکتوس Natalis-Invictus” )) می گویند.
که به معنیِ: روزِ (( تولد مِهر(میترا) شکست ناپذیر و بی همتا )) است!

تاریخچه تقویم مسیحی

از نظر زمین شناسی، وقتی خورشید در دی ماه(حَضیضِ خورشیدی) قرار گیرد:
در نیم کُره ی شمالی(مثل کشور ایران):
انقلاب زمستانی،پیش از آن طول روز کوتاه تر و پس از آن طول روز بلندتر،
زمین بیشترین سرعت گردش،طول سایه ی اجسام بی نهایت،
خورشید بر مدار رأس الجَد عمود می تابد،کمترین فاصله خورشید با زمین
بسیاری، زایش خورشید و آغاز دی را عید اصلی” خود قرار دادند.
بخاطر این که، در این روز بود که خورشید از چَنگ شب های اهریمنی رَهید و
روزی مقدس برای مهر پرستان به شمار می رفت.
در سده ی چهارم میلادی، بر اثر ندانم کاری که در محاسبه ی کبیسه ها رُخ داد،
روز ۲۵ دسامبر ” ۴ دی ” را (به جای روز ۲۱ دسامبر ” ۳۰ آذر ” ) روز تولد مهر(میترا) دانسته اند و
تولد حضرت عیسی مسیح (ع) را نیز در این آغاز سال قرار دادند.
بنابراین نوئل اروپایی یا کریسمس(جشن مسیح) واقعی،همان شب یلداست؛ یعنی،
انقلاب زمستانی در ۳۰ آذر برابر با ۲۱ دسامبر است:
گاهشماری در اروپا از صدها سال پیش از میلاد رواج داشت ولی تقویم دقیقی وجود نداشت.
در سال ۴۵ قبل از میلاد که به آخرین سال اغتشاش تقویمی مشهور است، به دستور جولیوس سِزار،
ساسی جینز(Sosigenes) مُنَجِّم و ریاضیدان آلمانی(برخی منابع: اسکندریه ای) تقویمی
بر اساس گاهشماری شمسی(خورشیدی) مصری ها تهیه کرد که نامش را بخاطر جولیوس سِزار، ژولین(Julian) نامید،
که تقویمی مذهبی یا مسیحی نبود بلکه حکومت سِکولار(کفر) بود،
در حالی که تقویم دومی(تقویم قمری) تقویمی بود که عیسی مسیح(ع) به آن پایبند بود و با آن روزگار را سپری می کرد.
تقویم عهدینی(کتاب مقدس) اصلی، تقویم ” قمری” بوده است؛ تقویمی که خداوند به آن امر فرموده است.
این تقویم دوازده ماه در هر سال داشته و بر اساس حرکت ماه استوار بود،طوری که آغاز هر ماه با مشاهده هلال ماه تعیین می شده است.
ناگفته نماند که ایرانیان بیش از ۴۰۰۰ سال پیش تقویم رسمی و دقیقی داشتند! (رجوع شود به تاریخ گاهشماری ایرانیان)
در این بُرهه تعداد روز های ماه را هم تغییر دادند تا به یک سال ۳۶۵ روزه برسند.
۹۰ روز به تقویم سال ۴۵ قبل از میلاد افزودن که بین نوامبر و فوریه بود.
حتی نام های ماه ها را هم تغییر دادند:
۱- فارسی: ژانویه (انگلیسی:جَنیوئری): خدای رومی دروازه ها،درگاه ها،آغاز و پایان ها
۲- فارسی: فِوریه (انگلیسی: فِبروئری): تصفیه و پاکسازی-مراسمی مذهبی بود که رومیان در روز ۱۵ این ماه، برای پاکسازی روح خود انجام می دادند
۳- فارسی: مارس (انگلیسی: مارچ): الهه و خدای جنگ-به سبب کسی که آغازگر بهار است و به جنگ سرما می رود (عید نوروز)
۴- فارسی: آوریل (انگلیسی: اِیپریل): خدای عشق یونانیان-به معنای باز شدن شکوفه ها و بهترین فصل بهار است
۵- فارسی: مه (انگلیسی: مِی): از کلمه فرانسوی (مایا) که به معنای خدای زمین در روم باستان-الهه ی حاصل خیزی و باروَری
۶- فارسی: ژوئن (انگلیسی: چُون): نام ملکه خدایانِ روم باستان- الهه ی ازدواج(همسر ژوپیتر)
۷- فارسی: ژوئیه (انگلیسی: جُولای): جولیوس سِزار در این ماه متولد شده است
۸- فارسی: اُوت (انگلیسی: آگِست یا آگُست): اولین امپراطور روم باستان
۹- فارسی: سِپتامبر (انگلیسی: سِپتمبِر): برگرفته از عدد لاتینی، معادل هفت
۱۰- فارسی: اُکتبر (انگلیسی: آکتوبر یا اُکتوبِر): برگرفته از عدد لاتینی، معادل هشت
۱۱- فارسی: نُوامبر (انگلیسی: نُوِمبِر) : برگرفته از عدد لاتینی، معادل نُه
۱۲- فارسی: دِسامبر (انگلیسی: دیسِمبِر): برگرفته از عدد لاتینی،معادل دَه ( عید کریسمس)
تقویم ژولین شامل چرخه های: سه سال ۳۶۵ روزه با یک سال ۳۶۶ روزه(کبیسه) بود.
بعدها تقویم ژولین مبدل به تقویم گرگورین(Gregorian) گشت، که تقویم مدنی پذیرفته شده جهانی کنونی است و به عنوان تقویم مسیحی یا تقویم غربی هم شناخته می شود.
این تقویم در سال ۱۵۸۲ توسط اختر شناس و پزشک ایتالیایی به نام الاسیوس لیلیوس(Alosyius Lilius) ساخته شد و چون پاپ گرگوری هشتم آن را تأیید کرد، آن را تقویم گرگورین نامیدند.
هشدار: شایسته است برای مطالعه تقویم کنونی غربی در اینترنت جستجو کنید تا از چند و چون ماجرا آگاهی کافی را بدست آورید!

سابقه ی تاریخی یلدا و کریسمس (میلاد مسیح):

میتراییسم یا مهر پرستی یکی از آیین های مذهبی ایران باستان به شمار می رفت، که مهمترین جشن آن (یلدا) بود!
مهر(میترا): یکی از کهن ترین اسطوره های بشری است که ریشه در اقوام آریایی نخستین(کاسپی ها) دارد.
داستان مهر(میترا) بتدریج در مناطق گوناگون دنیای باستان و جهان رواج پیدا کرد و
از شکل اولیه اسطوره ای تبدیل به یک آیین اجتماعی و مذهبی شد،
تا این که در مراسم مذهبی و عبادی جامعه زرتشتی هم گسترش پیدا کرد.
این آیین بعدها در زمان اشکانیان(پارت ها) در ۳۰۰۰ سال پیش توسط سربازان رومی دگرگون شد و به سرزمین های امپراتوری روم از جمله: آلمان،اتریش،انگلستان و… برده شد و مِهرابه های بسیاری در آن کشورها ساخته شد.
(( رومیان باستان به آن ساترنالیا(ساتورنالیا) یا جشن خدای کِیوان(زُحَل) می گویند! ))
بازمانده یک مهرابه در سال ۱۹۵۴ میلادی، هنگام نوسازی در زیرِ عمارت وال برُوک(Wal brook House) لندن کشف و
پس از مدتی در کنارِ خیابان کویین ویکتوریا(Queen Victoria) بازسازی شد.
*** مهرابه: واژه مرکّب اَوستایی-
مِهر: خورشید،آفتاب،هُور- عشق،محبّت،مهربانی،عطوفت،دلسوزی،همدردی-نماز،نیایش،راز و نیاز
آبه: ساختمان،عمارت،بنا،خانه،سٓرا،منزل،اتاق،حُجره-پرستشگاه،مَعبَد،صومعه،دَِیر ***
به گوش باشید: واژه محراب هم از مهرابه میاد؛یعنی، جایی برای راز و نیاز عاشقانه با پروردگار
کُنستانتین یکم یا کُنستانتین بزرگ (به لاتین: Flavius Valerius Aurelius Constantinus Augustus)
که طرفدارِ مذهب کاتولیک بود،بعد از فرمانروایی اش،
با آیین مهر پرستی(میتراییسم) در سال ۳۳۱ میلادی مقابله کرد
تا این که در سال ۳۹۰ میلادی تمام مذاهب غیر از مسیحیت ممنوع اعلام شد و
به مسیحیان افراطی اختیار داده شد تا تمام افراد و آیین های میترایی را نابود کنند!
روز های مسیحیان هم برگرفته شده از روز های ایران باستان است:
دا: در فارسی میانه(پهلوی) معادل روز است. مثل: فردا و day برگرفته شده از فارسی است!
شید: در فارسی اَوِستایی معادل روز است.
شنبه(کِیوان شید): روز ستاره(satur day)-در یونانی ساتورن: کیوان-
saturn خدای کشتزار و مرغزار های رومی است
یکشنبه(مِهر شید): روز خورشید(sun day)
دوشنبه(مَه شید): روز ماه(mon day)
سه شنبه(بَهرام شید): روز ستاره مریخ(tues day)-
tiw خدای جنگاوران روم
چهارشنبه(تیر شید): روز ستاره تیر(wednes day)،روز جشنواره ها (wed: جشن،عروسی،مهمانی)-
woden خدای دانستنی ها،اندیشه ها و خِرَدهای روم
پنجشنبه(بِرجیس شید یا هُرمَزد شید): روز آتشدان(thurs day)-
thur خدای تُندَر،صاعقه و آذَرَخش روم
جمعه یا آدینه(ناهید شید): روز آتش(fri day)-
figg خدای بهشت و برزخ روم
(بیشتر واژگان روز ها” از خدایان روم آمده است و در انگلیسی تغییر های ظاهری پیدا کردند)
یاران مهر(میترا):
مهر(میترا) هفت فرشته نگهبان آسمانی و همچنین دوازده ایزدیار داشته است!
فرشته های نگهبانش:
کِیوان(زُحَل)-بِرجیس،اورمَزد،هُرمَزد(مُشتری)-بَهرام(مِریخ)-مِهر(خورشید)-ناهید(زُهره)-تیر(عَطارُد)-بُرج(قَمَر یا ماه)
ایزدیارانش:
فَروَردین: فرشته نگهبان جان و روان انسان ها و درگذشتگان
اُردیبِهشت: ایزد درستی و راستی،نظم و قانون-به زمانی که از بهشت با اُردَنگی خارج شدیم هم معنا می دهد!
خُرداد: فرشته نگهبان آب و زندگانی
تیر: ایزدیار شکار
مُرداد: ایزدیار جاودانگی و بی مرگی
شَهریوَر: نگهبان و سرپرست فات و جنگ افزار های گرانبها
مِهر(خورشید): فرشته نور و روشنایی،عَهد و پیمان
آبان: فرشته نگهبان و نظارتگر بر پُرسِمان های آب
آذَر: ایزد نگهبان آتش
دِی: فرشته روز و امید
بَهمَن: ایزد اندیشه و خِرَد
اِسفَند: ایزد عشق و باروَری

پیدایش حیات:

از نظر علمی:
۴٫۵ میلیارد سال قبل زمین بوجود آمد،به این گونه که سطح اولیه زمین پوشیده از مواد مذاب بود >>>
بتدریج سرد شد >>> سنگی شدن پوسته ی زمین >>> متراکم شدن بخار آب جَوّ و ریزش باران های سیل آسا >>>
پیدایش اقیانوس های وسیع >>> امکان تشکیل حیات
از نظر اساطیری و باستانی:
پیش از مهر(میترا): زمین در تاریکی مُطلَق قرار داشت و اثری از زندگی و حیات وجود نداشت و تنها خاک و سنگ و کوه همه ی زمین را پوشانده بود.
زایش مهر(میترا): در مهرماه در غاری تاریک پا به عرصه ی هستی نهاد!
داستان زایش مهر(میترا) که تعبیر های گوناگونی درباره آن وجود دارد:
۱- از دلِ شبِ سرد و سیاه در مهرماه، مهر(میترا) در غارِ گود و کم ارتفاعی در میان کوه های البرز، از دلِ سنگی پدید آمد.
(برخی زاده شدن او را از درونِ سنگ،استعاره از فروغ ناشی از برخورد دو سنگِ گرانبها به هم می دانند)
مهر(میترا) در هنگام تولد، تنها یک کلاه هلالی قرمز بر سر داشت و همچنین شمشیر و تیر و کمان در دست!
۲- آناهیتا(الهه ی باروَری آریایی)، مهر(میترا) را به گونه ای بَرِشنوم(بَرِسنوم،پاک) درون غاری در تاریکی مَحض به دنیا آورد.
(که در آن هنگام سه چوپان”بعضی روایات دو چوپان” حضور داشتند)
آناهیتا پس از زایش مهر(میترا)، وی را روی برگ گُل نیلوفر (نماد ایزدبانو آناهیتا) قرار می دهد.
۳- مهر(میترا) از درون گُل نیلوفر و بر روی بِرکه آبی، که برای آناهیتا بوده است در مهرماه به دنیا می آید.
(نقاشی ها و تندیس هایی در این زمینه وجود دارد!)
چکیده ی زندگانی مهر(میترا):
در مهرماه: او چون کودکی” ضعیف با برگ انجیر خود را می پوشاند و با خوردن میوه های درختان، تنومند می شد و به هر جای پا می گذاشت گلستان می شد.
در آبان ماه: چون به جوانی” می رسد، روزی با گاوی اهریمنی سَرشاخ می شود! و
سوار بر گاو اهریمنی می شود تا او را به غار خود بیاورد ولی گاو می گُریزد؛
اما، کلاغ جای او را آشکار می سازد و به مهر(میترا) خبر می رساند تا این که به کمک سگ جایش را پیدا می کنند و
مهر(میترا) گاو اهریمنی را به غار برده و با دَشنه ای قربانی اش می کند یا کارَش را می سازد،
از خونِ گاو اهریمنی زمین بارور گشته و تاک(درخت انگور) می روید.
( گاو در کیش مهر پرستی، مقدس به شمار می آید و هنوز هم بعضی کشورها مثلِ هندوستان گاو را می پرستند ولی به جهت این که در شب یلدا، اهریمن گاو را طلسم کرده بود، تنها کُشتن آن باعث ناتوانی اهریمن و حاصلخیزی زمین می شد )
جانوران اهریمنی( در آیین مهر): مار،عقرب و مورچه بودند!
مورچه برای جلوگیری از ریخته شدن خونِ گاو اهریمنی نُطفه او را می مکد ولی الهه ماه، نُطفه گاو را پاک کرده و از نُطفه او؛ حیوانات اهورایی، مَشی و مَشیانه(آدم و حوّای میترایی-زرتشتی) را به وجود می آورد و موجودات روی زمین را نجات می دهد.(رجوع شود به واژه نیمه گمشده یا فرهنگ اساطیر و داستان واره دکتر یاحقی)
در آذرماه: در هنگام پیری” که قدرتمند می شود، با اهریمن می جنگد!
اهریمن سیل ایجاد می کند اما مهر(میترا) درخت سَرو(کاج) تنومند،
که میوه های فراوان و متنوعی دارد می آفریند(درخت سَرو: نماد جاودانگی) و
به انسان می آموزد تا چگونه از چوب قایق بسازد و خود و رَمه هایش را از این وَرطه نجات دهد!
اهریمن آتش سوزی بزرگی به راه می اندازد و مهر(میترا) به کمک باد و باران و طوفان، با آن مقابله می کند!
تا این که سرانجام پس از جنگ های پی در پی با اهریمن،طلسم شب را می شکند و
به پیروزی می رسد و پس از به پایان رساندن رسالت خویش،
در پایان آذرماه: در شبِ یلدا، شام آخر را با دوازده ایزدیارانش می خورد!
مهر(میترا) و ایزدیارانش گوشت گاو را کباب کرده و خون گاو را درون جام می ریزند و
از گندمی که مهر(میترا) رویانده بود نان درست کرده و
از شرابی که از انگورهای او بدست آمده بود همراه با آن می خورند و می نوشند.
(به همین دلیل هست که در این شب، از آجیل و شیرینی و میوه های سُرخ، مثل:
هندوانه،انار،سیب قرمز،انگور قرمز،لبو،پرتقال خونی و… استفاده می شود)
در اول دی ماه: در پایان شبِ یلدا،مهر(میترا) سَوار بر ارابه ای با چهار اسب!(که نشانه ی چهار عنصر اصلی هستند) عُروج می کند و
با خورشید یکی می شود، خورشید از او نور و گرما می گیرد و در بامداد، پس از طولانی ترین شب زمین،خورشید در آسمان طلوع می کند(زایش خورشید) و زین پس خورشید به کمک ماه، زمین را گرم و روشن می کنند.
( از این روست که مهر آیینان برای نیایش مهر(میترا)، خورشید را می سِ و رنگ سُرخ را به جهت آتش خورشید مقدس می دانند! )

نمادهای برگرفته شده فرهنگ های فَرَنگی از فرهنگ کُهَن و ریشه دار ایران در شب یلدا

کریسمس(جشن مسیح) >>> نماد یلدا
بابانوئل(بابا نوروز،پدر میترا) و نشان شرکت وِرساچه (وِرساچی) >>> نماد مهر(میترا)
کلاه هلالی و شِنِل قرمز بابانوئل >>> نماد کلاه هلالی و شِنِل قرمز مهر(میترا) موقع تولدش
(( در ضمن به آن کلاه آزادی(کلاه فریژی) یا کلاه برفی هم می گویند! ))
ریش بلند و هیکل تنومند بابانوئل >>> نماد پیری و اسطوره ایِ مهر(میترا) و هیکل تنومند او
درخت سَرو(کاج) نوئل >>> نماد درخت سرو(کاج) مهر(میترا) موقع سیل اهریمن که نشانه: بلندی و پهناوری،آزادی و جاودانگی زمین بود
چراغ های تزیینی درخت کریسمس و ستاره ی بالای آن >>> نماد هفت فرشته نگهبان آسمان و الهه مهر(میترا)
آتیش بازی و باز شدن فواره های آب در شب کریسمس >>> نماد آتش بزرگ اهریمن و مقابله مهر(میترا) با باد و باران در شب یلدا
تابلو شام آخر مسیح و دوازده حواریونش(اثر لئوناردو داوینچی) >>> نماد شام آخر مهر(میترا) با دوازده ایزدیارانش
سورتمه بابانوئل و گونش >>> نماد ارابه ی مهر(میترا) و چهار اسبانش هنگام عُروج
هدیه بابانوئل به بچه ها در شب کریسمس >>> نماد عُروج مهر(میترا) و از برکات آن بهره بردن
نمایش گاو بازی توسط ماتادور ها(گاوبازان) >>> نماد سَرشاخ شدن مهر(میترا) با گاو اهریمنی
روز های مسیحیان >>> نماد روز های آیین مهر پرستی(میتراییسم)
صلیب مسیح،نشان آلمان نازی(رایش آلمان بزرگ،هیتلر) >>> نماد چَلیپا(سُواستیکا) یا گردونه ی مِهر(چهارپایه،چهار پرّه) که چهار خط آن نشانه فصل های سال و درون چهار خط مظهر عنصر های اصلی هستی(آب،باد،خاک و آتش) که بر روی مسجدها و کلیسا ها و… حک و نقاشی شده است!
(از جمله: حکاکی ها،دستکندها و نقاشی های تخت جمشید(پرسپولیس)،مسجد شیخ لطف الله اصفهان و کلیسای وانک اصفهان،نقش رستم”دیوارِ چلیپا” در مَرودشت فارس و…)
(مجسمه آزادی) در جزیره آزادی در بندر نیویورک آمریکا(منطقه مَنهَتَن) که
نمادی برای خوشامدگویی به مسافرانی است که از راه دریا به نیویورک می آیند!
این مجسمه کتابی در دست چپ و مَشعلی در دست راست و همچنین تاج خورشیدی بر سَر دارد >>>
نماد مهر(میترا) که کتاب اَوِستا در دست چپ و آتش جاودان خورشید در دست راست و همچنین تاج هفت تیغ میترایی(پرتوی هفتگانه نور) که هدیه ای گرانبها از خورشید است
مجسمه آزادی به نام رسمی (Statue of Liberty: آزادی روشنگر جهان) که فرانسه بخاطر ۴ ژوئیه ۱۷۷۶ میلادی که یادآور استقلال آمریکا هست به آمریکا هدیه داد!
نمادی برای رهیدن خورشید از چَنگ اهریمن و آزادی بَشَر از دست بدی هاست!
( در اساطیر یونان به آن آتیس و
در اساطیر روم به آن لیبِر(لیبِرتاس) می گویند! )
شعری زیبا از قیصر امین پور:
لبخند تو خلاصه ی خوبی هاست / لَختی بخند، خنده ی گُل زیباست
پیشانیَت تنفسِ یک صبح است / صبحی که انتهای شبِ یلداست
(( حضرت مهدی موعود(عج) و حضرت عیسی مسیح(ع) را همانند مهر(میترا) می دانند،
به جهت آن که هر سه رهاننده و نجات دهنده زمین و انسان ها هستند! ))
این موضوع با کمک از برخی سرچشمه های زیر برگرفته شده است:
جُستاری چند در فرهنگ ایران: دکتر مهرداد بهار
فرهنگ اساطیر و داستان واره ها: دکتر محمدجعفر یاحقی
آیین میترا: مارتین وِر مازِرن ترجمه: بزرگ نادر زاد
جُستار درباره مِهر و ناهید(با شرح لغات و ترجمه): دکتر محمد اعتماد مقدم(مهمد مغدم)
گاهشماری و جشن های ایران باستان: هاشم رَضی
اَدیانِ بزرگِ جهان: هاشم رَضی
آیین و جشن های کهن در ایران امروز: محمود روح الامینی
جشن های ایرانی: پرویز رجبی
دیدی نو از دینی کهن: دکتر فرهنگ مهر
تاریخ نوروز و گاهشماری در ایران: عبدالعظیم رضایی
تاریخ تمدن و فرهنگ ایران: عبدالعظیم رضایی
متن اَوِستا(با شرح لغات و ترجمه): دکتر محمد اعتماد مقدم(مهمد مغدم)
اَوِستای کهن: رضا مرادی غیاث آبادی
راهنمای زمان و جشن ها و گردهمایی های ملّی ایران باستان: رضا مرادی غیاث آبادی
( امید است که با کمک به زله‌زدگان و نیازمندان،
این شب خاطره‌انگیز را برای آن ها هم دل انگیز و به یاد ماندنی کنیم! )

منبع:‌ دیکشنری آبادیس


سایت چطور

بهترین انواع چای برای سلامتی و درمان انواع بیماری‌ها مثل آنفولانزا و سرماخوردگی.

     
بهترین انواع چای برای سلامتی و درمان انواع بیماری‌ها مثل آنفولانزا و سرماخوردگی

 

کمتر پیش می‌آید که کسی از نوشیدن یک فنجان چای داغ به خصوص چای دو رنگ مجلسی در هر ساعتی از روز و هر فصلی از سال لذت نبرد. اما تا به حالی به خواص انواع دیگر چای برای سلامت فکر کرده‌اید؟ اصلا می‌دانید مثلا فواید چای سبز چیست یا اینکه با چای می‌توانید انواع بیماری به خصوص بیماری‌های فصلی مثل آنفولانزا و سرماخوردگی یا مسئله‌ای مثل جوش صورت را درمان کنید؟ در مورد بهترین انواع چای برای سلامتی و درمان انواع بیماری‌های فصلی مثل آنفولانزا و سرماخوردگی از سایت Medical News Today در مجله کوروش بخوانید.

 

چای سبز و فواید چای سبز چیست

 

 

 

فواید چای سبز چیست ، چای سبز فقط به درد لاغری و کاهش وزن می‌خورد یا برای درمان خانگی و سریع بیماری‌هایی مثل سرماخوردگی و آنفولانزا هم مناسب است. چای سبز سال‌هاست به خاطر فواید فراوانی که برای سلامتی دارد مورد توجه علاقمندان به چای در سرتاسر دنیا قرار گرفته است. اما فواید چای سبز چیست که از جنبه‌های مختلف برای سلامت بدن مورد تایید کارشناسان قرار گرفته است؟ در ابتدا بد نیست بدانید چای سبز باعث بهبود عملکرد شناختی می‌شود و حافظه را تقویت می‌کند البته در صورتی که چای سبز را به صورت روزانه میل کنید. طبق تحقیقات پزشکان سوییسی در دانشگاه بازل افراد سالمی که روزانه ۲۷.۵ گرم چای سبز مصرف می‌کنند در نواحی مغز فعالیت بیشتری دارند.

علاوه بر این در کسانی که چای سبز می‌نوشند لوب‌های جلویی و جدا کننده مغز ارتباط بهتری با یکدیگر دارند. این دو منطقه در فرایند یادگیری و عملکرد حافظه و تصمیم‌گیری دخیل هستند. خواص چای سبز برای سلامتی به خاطر پلی ‌فنول‌های موجود در چای سبز است که از عناصر ریز مغذی با خاصیت آنتی اکسیدانی هستند. این عناصر به عنوان آنتی اکسیدان‌ها می توانند در برابر عملکرد رادیکال های آزاد از اندام‌های مختلف بدن مثل ریه و کلیه و قلب و مغز محافظت کنند که همزمان با بالا رفتن سن دچار آسیب سلولی می‌شوند.

نتایج  یک مطالعه در سال ۲۰۱۷ که در ژورنال انجمن شیمی آمریکا منتشر شد نشان می‌دهد که یک نوع پلی ‌فنول‌ موجود در چای سبز موسوم به اپیگالوکاتچین گالات»، ممکن است با تعامل با بلوک های ساختمانی» که پلاک‌های بتا آمیلوئید را تشکیل می‌دهند، خطر ابتلا به بیماری آایمر را کاهش دهد.

علاوه بر این همین پلی فنول چای سبز باعث کند شدن رشد سلولهای تومور در انواع خاصی از سرطان مانند سرطان لوزالمعده می‌شود و همین ویژگی از جمله خواص مقابله با سرطان است.

 

تحقیقاتی که توسط موسسه تحقیقات بیوشیمی پزشکی لس آنجلس در کالیفرنیا انجام شده، نشان می‌دهد که گالات اپیگالوکاتچین می‌تواند متابولیسم سلول‌های سرطانی لوزالمعده را تخریب و از این طریق رشد آن‌ها را مختل کند. در مورد چای ماسالا و طرز تهیه و ترکیب دقیق ادویه آن هم اینجا را بخوانید.

 

چای یاس یا یاسمن؛ اکسیر جوانی و شاد بودن

 

بهترین انواع چای برای سلامتی و درمان انواع بیماری‌ها مثل آنفولانزا و سرماخوردگی

 

در واقع آنچه که به عنوان چای یاس مشهور است نوعی نوشیدنی بر پایه چای سبز است که به آن گل‌های یاس برای بهتر شدن عطر و رایحه‌اش اضافه شده است. اما فواید چای یاس تنها به دلیل اثرات آنتی اکسیدانی گیاه چای سبز نیست، زیرا شکوفه های گل یاس هم خواص دارویی خاص خود را به آن می بخشند. ساکنان بخشی از مناطق ژاپن بر این باورند که برای داشتن یک زندگی شاد و سالم و به تعویق انداختن پیری باید هر روی چای یاس بنوشند. دلیل این مسئله احتمالا این است که مثل چای سبز، گل های گل یاس هم حاوی آنتی اکسیدان هستند که ممکن است سلول‌ها را از آسیب های مربوط به افزایش سن و پیری محافظت کند.

گل یاس استرس را کاهش می‌دهد. بوی گل یاس آرام‌بخش است و به کاهش اضطراب و بالا بردن روحیه کمک می‌کند. به همین دلیل است که برخی از محققان در جستجوی روش‌های درمانی بهتر با ترکیبات به دست آمده از این گیاه هستند. علاوه بر این اسید یاسمونئیک موجود در گیاه یاس باعث مرگ سلول‌های سرطانی گردنه رحم در ن می‌شود.

 

چای قرمز یا چای رویبوس؛ کاهش فشار خون و بهبود اختلالات خواب

 

فواید چای قرمز یا چای رویبوس برای بدن؛ از کمک به درمان بی‌خوابی تا درمان کبد چرب

 

چای قرمز آفریقایی یا رویبوس سرشار از آنتی‌اکسیدان است. آنتی‌اکسیدان‌های موجود در چای قرمز اگر چه به اندازه چای سبز نیست اما برای سلامت بدن بسیار کارساز است و اثرات مشابهی دارد. نتایج یک تحقیق روی موش‌های آزمایشگاهی نشان می‌دهد که چای قرمز آفریقایی از کبد در برابر استرس اکسیداتیو محافظت کرده و از کبد در برابر رادیکال‌های آزاد مراقبت می‌کند. علاوه بر این چای قرمز یا رویبوس در کاهش فشار خون و آرامش عضلات هم موثر است. جالب است بدانید که چای قرمز برخلاف چای سبز و سیاه کافئین ندارد و در نتیجه از عوارض کافئین مثل محرک بودن در آن خبری نیست و در زمان عصر و شب هم با خیال راحت می‌توانید آن را بنوشید.

 

 

چای ترش؛ لاغری پهلو و شکم و کاهش سلول‌های سرطانی

 

آیا چای ترش واقعا ضد سرطان است و باعث لاغری شکم و پهلو می‌شود؟

چای ترش برای چی خوبه؟ این سوال بسیاری افراد در مواجهه با افرادی است که ترجیح می‌دهند به جای انواع دیگر چای، چای ترش بنوشند. نوشیدن چای ترش به خاطر خواص آنتی‌اکسیدانی چای ترش برای جوانسازی پوست و جوش صورت و استروژن در طب سنتی بسیار توصیه می‌شود. علاوه بر نوشیدن چای ترش، برخی از برگ‌های آن در ترکیب سالاد هم استفاده می‌کنند. چای ترش خواص ضد تومور و آنتی‌اکسیدانی هم دارد. از جمله خواص دیگر چای ترش برای تقویت و افزایش رشد مو، لاغری شکم و پهلو و کاهش وزن، کاهش فشار خون و کلسترول بد خون، سلامت قلب، درمان کبد چرب، درمان خانگی سرماخوردگی و آنفولانزا، کم خونی، سرطان و تنظیم قاعدگی، درمان یبوست و بهبود عملکرد دستگاه گوارش، سنگ کلیه و کاهش سلول‌های سرطانی به خصوص پروستات و … مفید است. مصرف چای ترش در ن باردار توصیه نمی‌شود چون ممکن است باعث سقط جنین شود. اگر دیابت دارید چای ترش مصرف نکنید چون سطح قند خون را به شدت کاهش داده و تاثیر داروهای دیابت را از بین می‌برد. برای دم کردن چای ترش در یک فنجان آب جوش مقداری برگ چای ترش بریزید و اجازه بدهید به مدت ۱۰ دقیقه بماند تا رنگ قرمز آن بیرون بیاید و دم بکشد. برای شیرین شدن چای ترش از عسل یا هر شیرین کننده دیگری می‌توانید استفاده کنید و با مقدری زنجبیل یا نعنا هم آن را طعم‌دار کنید.

 

چای به لیمو؛ لاغری، کاهش فشار خون و درمان آنفولانزا و سرماخوردگی

 

بهترین انواع چای برای سلامتی و درمان انواع بیماری‌ها مثل آنفولانزا و سرماخوردگی

 

خواص چای و دمنوش به لیمو برای لاغری، فشار خون و آرامش اعصاب بسیار مورد توجه کارشناسان طب سنتی است. این چای خوش عطر و بو به خصوص برای کسانی که عطر مرکبات را می‌پسندند بسیار ایده‌آل است. پلی فنول‌های موجود در چای به لیمو به چربی‌سوزی، کاهش اشتها و افزایش سوخت و ساز بدن کمک کرده و البته یبوست، اختلالات گوارشی، بی‌خوابی و اختلالات خواب را هم کاهش می‌دهند. در زمان ابتلا به بیماری‌های مثل آنفولانزا فصلی و آنفولانزای جدید که بیمار دچار تب بالا می‌شود علاوه بر مراجعه به پزشک، مصرف چای به لیمو هم به پایین آمدن تب کمک زیادی می‌کند. چای به لیمو التهاب را هم کاهش می‌دهد و به همین خاطر برای افراد مبتلا به درد مفاصل بسیار مفید است.



مجله كوروش


بهترین انواع چای برای سلامتی و درمان انواع بیماری‌ها مثل آنفولانزا.

بهترین انواع چای برای سلامتی و درمان انواع بیماری‌ها مثل آنفولانزا و سرماخوردگی

 

کمتر پیش می‌آید که کسی از نوشیدن یک فنجان چای داغ به خصوص چای دو رنگ مجلسی در هر ساعتی از روز و هر فصلی از سال لذت نبرد. اما تا به حالی به خواص انواع دیگر چای برای سلامت فکر کرده‌اید؟ اصلا می‌دانید مثلا فواید چای سبز چیست یا اینکه با چای می‌توانید انواع بیماری به خصوص بیماری‌های فصلی مثل آنفولانزا و سرماخوردگی یا مسئله‌ای مثل جوش صورت را درمان کنید؟ در مورد بهترین انواع چای برای سلامتی و درمان انواع بیماری‌های فصلی مثل آنفولانزا و سرماخوردگی از سایت Medical News Today در مجله کوروش بخوانید.

 

چای سبز و فواید چای سبز چیست

 

 

فواید چای سبز چیست ، چای سبز فقط به درد لاغری و کاهش وزن می‌خورد یا برای درمان خانگی و سریع بیماری‌هایی مثل سرماخوردگی و آنفولانزا هم مناسب است. چای سبز سال‌هاست به خاطر فواید فراوانی که برای سلامتی دارد مورد توجه علاقمندان به چای در سرتاسر دنیا قرار گرفته است. اما فواید چای سبز چیست که از جنبه‌های مختلف برای سلامت بدن مورد تایید کارشناسان قرار گرفته است؟ در ابتدا بد نیست بدانید چای سبز باعث بهبود عملکرد شناختی می‌شود و حافظه را تقویت می‌کند البته در صورتی که چای سبز را به صورت روزانه میل کنید. طبق تحقیقات پزشکان سوییسی در دانشگاه بازل افراد سالمی که روزانه ۲۷.۵ گرم چای سبز مصرف می‌کنند در نواحی مغز فعالیت بیشتری دارند.

علاوه بر این در کسانی که چای سبز می‌نوشند لوب‌های جلویی و جدا کننده مغز ارتباط بهتری با یکدیگر دارند. این دو منطقه در فرایند یادگیری و عملکرد حافظه و تصمیم‌گیری دخیل هستند. خواص چای سبز برای سلامتی به خاطر پلی ‌فنول‌های موجود در چای سبز است که از عناصر ریز مغذی با خاصیت آنتی اکسیدانی هستند. این عناصر به عنوان آنتی اکسیدان‌ها می توانند در برابر عملکرد رادیکال های آزاد از اندام‌های مختلف بدن مثل ریه و کلیه و قلب و مغز محافظت کنند که همزمان با بالا رفتن سن دچار آسیب سلولی می‌شوند.

نتایج  یک مطالعه در سال ۲۰۱۷ که در ژورنال انجمن شیمی آمریکا منتشر شد نشان می‌دهد که یک نوع پلی ‌فنول‌ موجود در چای سبز موسوم به اپیگالوکاتچین گالات»، ممکن است با تعامل با بلوک های ساختمانی» که پلاک‌های بتا آمیلوئید را تشکیل می‌دهند، خطر ابتلا به بیماری آایمر را کاهش دهد.

علاوه بر این همین پلی فنول چای سبز باعث کند شدن رشد سلولهای تومور در انواع خاصی از سرطان مانند سرطان لوزالمعده می‌شود و همین ویژگی از جمله خواص مقابله با سرطان است.

حتما بخوانید  دمنوش شب یلدا ؛طرز تهیه 3 دمنوش خوشمزه با انواع میوه و گیاه معطر

تحقیقاتی که توسط موسسه تحقیقات بیوشیمی پزشکی لس آنجلس در کالیفرنیا انجام شده، نشان می‌دهد که گالات اپیگالوکاتچین می‌تواند متابولیسم سلول‌های سرطانی لوزالمعده را تخریب و از این طریق رشد آن‌ها را مختل کند. در مورد چای ماسالا و طرز تهیه و ترکیب دقیق ادویه آن هم اینجا را بخوانید.

 

چای یاس یا یاسمن؛ اکسیر جوانی و شاد بودن

 

بهترین انواع چای برای سلامتی و درمان انواع بیماری‌ها مثل آنفولانزا و سرماخوردگی

 

در واقع آنچه که به عنوان چای یاس مشهور است نوعی نوشیدنی بر پایه چای سبز است که به آن گل‌های یاس برای بهتر شدن عطر و رایحه‌اش اضافه شده است. اما فواید چای یاس تنها به دلیل اثرات آنتی اکسیدانی گیاه چای سبز نیست، زیرا شکوفه های گل یاس هم خواص دارویی خاص خود را به آن می بخشند. ساکنان بخشی از مناطق ژاپن بر این باورند که برای داشتن یک زندگی شاد و سالم و به تعویق انداختن پیری باید هر روی چای یاس بنوشند. دلیل این مسئله احتمالا این است که مثل چای سبز، گل های گل یاس هم حاوی آنتی اکسیدان هستند که ممکن است سلول‌ها را از آسیب های مربوط به افزایش سن و پیری محافظت کند.

گل یاس استرس را کاهش می‌دهد. بوی گل یاس آرام‌بخش است و به کاهش اضطراب و بالا بردن روحیه کمک می‌کند. به همین دلیل است که برخی از محققان در جستجوی روش‌های درمانی بهتر با ترکیبات به دست آمده از این گیاه هستند. علاوه بر این اسید یاسمونئیک موجود در گیاه یاس باعث مرگ سلول‌های سرطانی گردنه رحم در ن می‌شود.

 

چای قرمز یا چای رویبوس؛ کاهش فشار خون و بهبود اختلالات خواب

 

فواید چای قرمز یا چای رویبوس برای بدن؛ از کمک به درمان بی‌خوابی تا درمان کبد چرب

 

چای قرمز آفریقایی یا رویبوس سرشار از آنتی‌اکسیدان است. آنتی‌اکسیدان‌های موجود در چای قرمز اگر چه به اندازه چای سبز نیست اما برای سلامت بدن بسیار کارساز است و اثرات مشابهی دارد. نتایج یک تحقیق روی موش‌های آزمایشگاهی نشان می‌دهد که چای قرمز آفریقایی از کبد در برابر استرس اکسیداتیو محافظت کرده و از کبد در برابر رادیکال‌های آزاد مراقبت می‌کند. علاوه بر این چای قرمز یا رویبوس در کاهش فشار خون و آرامش عضلات هم موثر است. جالب است بدانید که چای قرمز برخلاف چای سبز و سیاه کافئین ندارد و در نتیجه از عوارض کافئین مثل محرک بودن در آن خبری نیست و در زمان عصر و شب هم با خیال راحت می‌توانید آن را بنوشید.

 

حتما بخوانید  3 طرز تهیه کافه لاته، لاته زردچوبه و لاته وانیل درمان سرماخوردگی+طرز تهیه اسپرسو

چای ترش؛ لاغری پهلو و شکم و کاهش سلول‌های سرطانی

 

آیا چای ترش واقعا ضد سرطان است و باعث لاغری شکم و پهلو می‌شود؟

چای ترش برای چی خوبه؟ این سوال بسیاری افراد در مواجهه با افرادی است که ترجیح می‌دهند به جای انواع دیگر چای، چای ترش بنوشند. نوشیدن چای ترش به خاطر خواص آنتی‌اکسیدانی چای ترش برای جوانسازی پوست و جوش صورت و استروژن در طب سنتی بسیار توصیه می‌شود. علاوه بر نوشیدن چای ترش، برخی از برگ‌های آن در ترکیب سالاد هم استفاده می‌کنند. چای ترش خواص ضد تومور و آنتی‌اکسیدانی هم دارد. از جمله خواص دیگر چای ترش برای تقویت و افزایش رشد مو، لاغری شکم و پهلو و کاهش وزن، کاهش فشار خون و کلسترول بد خون، سلامت قلب، درمان کبد چرب، درمان خانگی سرماخوردگی و آنفولانزا، کم خونی، سرطان و تنظیم قاعدگی، درمان یبوست و بهبود عملکرد دستگاه گوارش، سنگ کلیه و کاهش سلول‌های سرطانی به خصوص پروستات و … مفید است. مصرف چای ترش در ن باردار توصیه نمی‌شود چون ممکن است باعث سقط جنین شود. اگر دیابت دارید چای ترش مصرف نکنید چون سطح قند خون را به شدت کاهش داده و تاثیر داروهای دیابت را از بین می‌برد. برای دم کردن چای ترش در یک فنجان آب جوش مقداری برگ چای ترش بریزید و اجازه بدهید به مدت ۱۰ دقیقه بماند تا رنگ قرمز آن بیرون بیاید و دم بکشد. برای شیرین شدن چای ترش از عسل یا هر شیرین کننده دیگری می‌توانید استفاده کنید و با مقدری زنجبیل یا نعنا هم آن را طعم‌دار کنید.

 

چای به لیمو؛ لاغری، کاهش فشار خون و درمان آنفولانزا و سرماخوردگی

 

بهترین انواع چای برای سلامتی و درمان انواع بیماری‌ها مثل آنفولانزا و سرماخوردگی

 

خواص چای و دمنوش به لیمو برای لاغری، فشار خون و آرامش اعصاب بسیار مورد توجه کارشناسان طب سنتی است. این چای خوش عطر و بو به خصوص برای کسانی که عطر مرکبات را می‌پسندند بسیار ایده‌آل است. پلی فنول‌های موجود در چای به لیمو به چربی‌سوزی، کاهش اشتها و افزایش سوخت و ساز بدن کمک کرده و البته یبوست، اختلالات گوارشی، بی‌خوابی و اختلالات خواب را هم کاهش می‌دهند. در زمان ابتلا به بیماری‌های مثل آنفولانزا فصلی و آنفولانزای جدید که بیمار دچار تب بالا می‌شود علاوه بر مراجعه به پزشک، مصرف چای به لیمو هم به پایین آمدن تب کمک زیادی می‌کند. چای به لیمو التهاب را هم کاهش می‌دهد و به همین خاطر برای افراد مبتلا به درد مفاصل بسیار مفید است.




مجله كوروش


داستان خاك سپاری حافظ.






 
 ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺣﺎﻓﻆ از دنیا می رود ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﺎﺯار ﺑﻪ ﻓﺘﻮﺍﯼ ﻣﻔﺘﯽ ﺷﻬﺮ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻣﯿﺮﯾﺰﻧﺪ ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺩﻓﻦ ﺟﺴﺪ ﺷﺎﻋﺮ ﺩﺭ ﻣﺼﻼﯼ ﺷﻬﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ، ﺑﺎﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺷﺮﺍﺏ ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺑﯽ ﺩﯾﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻦ ﺷﻮﺩ .
ﻓﺮﻫﯿﺨﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺮﻣﯿﺨﯿﺰﻧﺪ . ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﮕﻮ ﻣﮕﻮﯼ ﻭ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ ﺯﯾﺎﺩ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺎﻝ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ .
ﮐﺘﺎﺏ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ :

ﻋﯿﺐ ﺭﻧﺪﺍﻥ ﻣﮑﻦ ﺍﯼ ﺯﺍﻫﺪ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﺳﺮﺷﺖ
ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﮔﺮﺍﻥ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﻮﺷﺖ
ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﮑﻢ ﻭ ﮔﺮ ﺑﺪ ﺗﻮ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺵ
ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﺩِﺭﻭَﺩ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﮐﺸﺖ
ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻃﺎﻟﺐ ﯾﺎﺭﻧﺪ ﭼﻪ ﻫﺸﯿﺎﺭ ﻭ ﭼﻪ ﻣﺴﺖ
ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﭼﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﭼﻪ ﮐﻨﺸﺖ

ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺣﯿﺮﺕ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﺳﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﯾﺮ ﻣﯽ ﺍﻓﮑﻨﻨﺪ . ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺩﻓﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯽ ﭘﺬﯾﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ
 ﺣﺎﻓﻆ " ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻐﯿﺐ " ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﺷﺪ .


ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ ‏» ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﺑﺮﺍﻭﻥ - ﺟﻠﺪ ﺳﻮﻡ


ارسالی: آقای بهرام (با تشكر)
داستان عشق حضرت حافظ و شاخه نبات.


آورده‌اند که:

سال‌ها پیش خواجه شمس‌الدین محمد شاگرد نانوایی بود. عاشق دختر یکی از اربابان شهر شد. که دختری بود زیبا رو بنام شاخ نبات. در کنار نانوایی مکتب خانه ای قرار داشت که در آنجا قرآن آموزش داده می‌شد و شمس‌الدین در اوقات بیکاری پشت در کلاس مینشست و به قرآن خواندن آنان گوش می‌داد. تا اینکه روزی از شاخ نبات پیغامی شنید که در شهر پخش شد " من از میان خواستگارانم با کسی ازدواج می‌کنم که بتواند 100 درهم برایم بیاورد!" 100 درهم، پول زیادی بود که از عهده خیلی از مردم آن زمان بر نمی‌آمد که بتوانند این پول را فراهم کنند! عده ای از خواستگاران شاخ نبات پشیمان شدند و عده ای دیگر نیز سخت تلاش کردند تا بتوانند این پول را فراهم کنند و او را که دختری زیبا بود و ثروتمند به همسری گزینند تا در ناز و نعمت زندگی کنند! در بین خواستگاران خواجه شمس‌الدین محمد نیز به مسجد محل رفت و با خدای خود عهد بست که اگر این 100 درهم را بتواند فراهم کند 40 شب به مسجد رود و تا صبح نیایش کند. او کار خود را بیشتر کرد و شب‌ها نیز به مسجد می‌رفت و راز و نیاز می‌کرد تا اینکه در شب چهلم توانست 100 درهم را فراهم کند و شب به خانه شاخ نبات رفت و اعلام کرد که توانسته است 100 درهم را فراهم کند و مایل است با شاخ نبات ازدواج کند.
شاخ نبات او را پذیرفت و پذیرایی گرمی از او کرد و اعلام کرد که از این لحظه خواجه شمس‌الدین شوهر من است. شمس‌الدین با شاخ نبات راجع به نذری که با خدای خود کرده بود گفت و از او اجازه خواست تا به مسجد رود و آخرین شب را نیز با راز و نیاز بپردازد تا به عهد خود وفا کرده باشد. اما شاخ نبات ممانعت کرد. خواجه شمس‌الدین با ناراحتی از خانه شاخ نبات خارج شد و به سمت مسجد رفت و شب چهلم را در آنجا سپری کرد. سحرگاه که از مسجد باز می‌گشت چند جوان مست خنجر به دست جلوی او را گرفتند و جامی به او دادند و گفتند بنوش او جواب داد من مرد خدایی هستم که تازه از نیایش با خدا فارغ شده‌ام، نمی‌توانم این کار را انجام دهم اما آنان خنجر را به سوی او گرفتند و گفتند اگر ننوشی تو را خواهیم کشت بنوش، خواجه شمس‌الدین اولین جرعه را نوشید آنان گفتند چه می‌بینی گفت: هیچ و گفتند: دگر بار بنوش، نوشید، گفتند:حال چه می‌بینی؟ گفت: حس می‌کنم از آینده باخبرم و گفتند :باز هم بنوش، نوشید، گفتند: چه می‌بینی؟ گفت :حس می‌کنم قرآن را از برم؛ و خواجه آن شب به خانه رفت و شروع کرد از حفظ قرآن خواندن و شعر گفتن و از آینده‌ی مردم گفتن و دیگر سراغی هم از شاخ نبات نگرفت! تا اینکه آوازه او به گوش شاه رسید و شاه او را نزد خود طلبید و او از آن پس همدم شاه شد؛ و شاه لقب لسان‌الغیب و حافظ را به او داد. (لسان‌الغیب چون از آینده مردم می‌گفت و حافظ چون حافظ کل قرآن بود). تا اینکه شاخ نبات آوازه او را شنید و فهمید و نزد شاه است و به دنبال او رفت اما . حافظ او را نخواست و گفت : زنی که مرا از خدای خود دور کند به درد زندگی نمی‌خورد . تا اینکه با وساطت شاه با هم ازدواج کردند.

این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد
اجر صبریست کزان شاخ نباتم دادند

  • گمشدگان مشهور مثلث برمودا.
تاریخ

گمشدگان مشهور مثلث برمودا

مثلث برمودا به دلیل ناپدید شدن برخی کشتی‌ها و هواپیما‌ها به عنوان منطقه‌ای خطرناک و اسرارآمیز شناخته می‌شود.

به گزارش تاپ دیجیت و به نقل از Livescience، مثلث برمودا که با عنوان مثلث شیطانی نیز شناخته می‌شود، منطقه‌ای در قسمت غربی اقیانوس اطلس شمالی بوده و در میان برمودا، فلوریدا و پورتوریکو قرار دارد. فاصله این مثلث از هر کدام از این نقاط از هر طرف کمتر از ۱۶۰۰ کیلومتر است.

شایعات و سوءظن‌ها یا شاید عوامل ماوراء طبیعی بر این منطقه مرموز سایه انداخته‌اند، به گونه‌ای که در طول یک قرن گذشته، مثلث برمودا برخی کشتی‌ها را بلعید به همین دلیل مقصر تلفات صدها انسان است. در این مطلب چند مورد از عجیب‌ترین ناپدید شدگان برمودا ذکر می‌شوند.

پرواز ۱۹ 

پرواز 19 

شهرت مثلث برمودا از ۵ دسامبر ۱۹۴۵ آغاز شد، این عملیات پرواز ۱۹ نام داشت. در این عملیات یک اسکادران شامل ۵ بمب افکن نیروی دریایی ایالات متحده در طی یک پرواز تمرینی در هوای صاف ناپدید شدند. هواپیماها کاملاً مجهز بوده و قبل از عزیمت از ایستگاه هوایی نیروی دریایی فورت لادردیل (Fort Lauderdale) در فلوریدا به طور کامل بررسی شده بودند. آنچه این ناپدید شدن را مرموزتر می‌کند این است که این اتفاق در زمان صلح رخ داد از اینرو احتمال اینکه آنها مورد اصابت قرار گرفته باشند، بسیار پایین است. این تصویر مربوط به پرواز هواپیماهای نیروی دریایی آمریکا با نام TBF Grumman Avenger، است که مشابه هواپیماهای پرواز ۱۹ بودند.

طبق گزارش‌ها قبل از قطع شدن ارتباط رادیویی در ساحل جنوبی فلوریدا، رهبر پرواز ۱۹ شنیده بود که خلبان‌ها به طور مرتب گزارش می‌کردند که همه چیز عجیب به نظر می‌رسد، حتی اقیانوس” و ما وارد آب سفید می‌شویم، هیچ چیز درست به نظر نمی‌رسد”. با وجود جستجوی طولانی مدت، هواپیماها و ۱۴ خدمه آنها هرگز پیدا نشدند. به دنبال این اتفاق یک هواپیمای جستجو و نجات با ۱۳ خدمه برای یافتن هواپیماهای مفقود شده اعزام شدند، اما آنها نیز به طور غیرقابل توضیح ناپدید شدند.

ستاره آریل 

ستاره آریل 

به گفته نیروی دریایی ایالات متحده، مثلث برمودا در طی یک قرن گذشته عامل ناپدید شدن اسرارآمیز بیش از ۵۰ کشتی و ۲۰ هواپیما است. در ۱۷ ژانویه ۱۹۴۹ هواپیمای مسافربری G-AGRE ستاره آریل (Star Ariel) که متعلق به هواپیمایی بریتانیایی خطوط هوایی آمریکای جنوبی بود (British South American Airways) نیز مفقود شد. این هواپیما که از مسیر کیندلی (Kindley) در برمودا تا کینگستون (Kingston) جامائیکا حرکت می‌کرد از روی مثلث برمودا پرواز کرده بود. شرایط آب و هوایی در روز ناپدید شدن کاملاً آرام بود. هفت خدمه هواپیما به همراه ۱۳ مسافر گم شده و لاشه هواپیما نیز هرگز پیدا نشد است.

ملکه گوگرد

ملکه گوگرد

اس‌اس تفنگداران دریایی ملکه گوگرد (SS Marine Sulfur Queen) که به کشتی نفتکش T2 تبدیل شده و حامل گوگرد مذاب بود در سال ۱۹۶۳ به همراه ۳۹ خدمه خود در نزدیکی ساحل جنوبی فلوریدا ناپدید شد. این کشتی آخرین بار در تاریخ ۴ فوریه ۱۹۶۳ یک پیام رادیویی عادی ارسال کرده بود. پس از آنکه ارتباط رادیویی با کشتی به طور کامل قطع شد، یک گروه جستجو به منطقه اعزام شدند. تیم نجات پس از گذشت بیش از دو هفته، فقط چند قطعه از لوازم نجات متعلق به کشتی را همانگونه که در تصویر مشاهده می‌شود، یافتند. ناپدید شدن ملکه گوگرد در مثلث شیطان نگران کننده بود، زیرا براساس افسانه‌های قدیمی پادشاه عالم اموات بوی بد گوگرد می‌دهد.

سایکلوپ

گمشدگان مشهور مثلث برمودا

تصویر مربوط به کشتی عظیم سایکلوپ ((U.S.S. Cyclops (AC-4) ایالات متحده است که در سال ۱۹۱۸ در دریا گم شد. سایکلوپ پس از عزیمت از باربادوس به مقصد بالتیمور، در ۴ مارس ۱۹۱۸ بدون هیچ ردی ناپدید شد و ۳۰۶ نفر از خدمه و مسافران را نیز با خود برد. این مورد بزرگترین تلفات تاریخ نیروی دریایی ایالات متحده است که در نتیجه جنگ رخ نداد.

نرئوس

اس‌اس نرئوس

کشتی اس‌اس نرئوس ((USS Nereus (AC-10) یکی از چهار ناوگان کلاس پروتئوس (Proteus) بود که در طول جنگ جهانی اول برای نیروی دریایی ایالات متحده ساخته شده بود. نام این کشتی از نرئوس خدای دریایی اساطیری یونان، محافظ دریانوردان گرفته شده بود. اس‌اس نرئوس اندکی پس از ۴ دسامبر ۱۹۴۱ در حالی که از بندر سنت توماس جزایر ویرجین (St. Thomas in the Virgin Islands) عازم پورتلند بود گم شد. این کشتی با ۶۱ نفر خدمه دقیقاً در همان مسیری که کشتی خواهرش یواس‌اس پروتئوس (USS Proteus) در ۲۳ نوامبر ۱۹۴۱ (یک ماه قبل از نرئوس) ناپدید شده بود، ناپدید شد.

پروتئوس

پروتئوس

یواس‌اس پروتئوس ((USS Proteus (AC-9) ناو نیروی دریایی آمریکا بود که به یک کشتی تجاری تبدیل شده بود. این کشتی پس از ۲۳ نوامبر ۱۹۴۱ که بندر سنت توماس را به مقصد بنادر سواحل شرقی ایالات متحده ترک کرد، دیگر خبری از آن نشد. پروتئوس تقریباً ۱۶۵ متر طول داشت و به همراه ۵۸ مرد یک محموله معدنی بوکسیت را حمل می‌کرد. دو تا از سه کشتی خواهر پروتئوس، نرئوس و سایکلوپ بدون هیچ اثری در مثلث برمودا برای همیشه گم شدند.

فعالیت‌های ماوراء الطبیعه؟

تاکنون چندین نظریه عجیب برای توضیح ناپدید شدن‌ها ارائه شده است. نظریه‌هایی چون آدم ربایی توسط فرازمینی‌ها، تارهای زمانی، پرتال‌های منتهی به ابعاد دیگر، ناهنجاری‌های مغناطیسی، پدیده‌های ژئوفیزیکی و حباب‌های عظیم گاز متان که برای مثلث اسرارآمیز برمودا ارائه شده‌اند. یکی از نظریه‌های رایج و عجیب این است که شهر افسانه‌ای و گمشده آتلانتیس در کف مثلث برمودا قرار داشته و فناوری پیشرفته آن بر کشتی‌های مجاور تاثیر می‌گذارد.

توضیح منطقی

در حقیقت، تعداد ناپدید شدن‌ها در مثلث برمودا با سایر مناطق پر رفت و آمد سازگار است. هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد این منطقه تعداد غیرعادی از کشتی‌های غرق شده را تجربه کرده است. در این منطقه طوفان‌های غیرقابل پیش بینی وجود داشته و اکثر طوفان‌های اقیانوس اطلس و طوفان‌های گرمسیری از کنار مثلث عبور می‌کنند. به گفته نیروی دریایی، جریان زیردریایی گلف استریم (Gulf Stream) در این منطقه می‌تواند باعث ایجاد تغییرات سریع و خشن در هوا شود، همچنین این جریان می‌تواند مدارک بروز فاجعه را نیز به سرعت پاک کند.

اعماق تاریک

پروتئوس

بازیابی هواپیماها و کشتی‌های غرق شده در مثلث برمودا بسیار دشوار است زیرا این منطقه در گودال پورتوریکو قرار دارد که با عمق ۹۲۰۰ متری خود عمیق‌ترین بخش اقیانوس اطلس به حساب می‌آید. چیزهایی که در چنین نقاط عمیقی غرق شوند، بندرت دوباره دیده می‌شوند. تصویر بالا مربوط به یک ناو هواپیمابر ناشناس غرق شده است که در ۱ آوریل ۲۰۱۱ توسط محققان اداره ملی اقیانوسی و جوی (NOAA) در مثلث برمودا کشف شد.

بیشتر بخوانید: راز مثلث برمودا حل شد


تاپ دجیت

مایع ضدعفونی کننده خانگی بدون الکل درست کنید. 


این روزها متاسفانه با کمبود مواد ضد عفونی‌ کننده و همچنین الکل مواجه شده‌ایم و بیشتر مردم که نگران ویروس کرونا هستند، نمی‌دانند در نبود آب و صابون، دست‌های خود را با چه موادی ضدعفونی کنند. در این مقاله روش ساخت ماده ضدعفونی‌کننده بدون الکل توضیح داده شده است

چطور ماده ضدعفونی کننده بدون الکل درست کنیم؟

در بازار انواع مواد ضدعفونی‌کننده الکلی و بدون الکل وجود دارد. مواد ضدعفونی‌کننده‌های الکلی قابل اعتماد هستند و می‌توانند ۹۹,۹ درصد میکروب‌ها را در مدت ۱۵ ثانیه از بین ببرند.

اما مواد ضدعفونی‌کننده‌های غیرالکلی به‌خوبی نوع الکلی نیستند، با این‌حال مرکز کنترل و پیشگیری بیماری‌های آمریکا، تولید این نوع ضدعفونی‌کننده‌ها را تایید کرده و می‌گوید این مواد نه‌تنها می‌توانند بخش زیادی از میکروب‌های روی دست را از بین ببرند. بلکه پوست را هم گرفتار خشکی آزاردهنده نمی‌کنند.

مواد ضدعفونی‌کننده غیرالکلی که در شرکت‌ها تولید می‌شوند با استفاده از فرمولاسیون خاصی مانند به‌کارگیری موادی چون بنزتونیوم کلراید درست می‌شوند. اما اگر می‌خواهید خودتان در خانه نوعی ماده ضدعفونی‌کننده ساده بسازید که دست‌ها و سطوح آلوده خانه را با آن تمیز کنید، در ادامه یک روش ساخت این مواد را شرح داده‌ایم.

طرز تهیه مایع ضدعفونی کننده خانگی بدون الکل


۱. ابتدا یک اسپری کوچک ۱۲۰ میلی‌لیتری تهیه کنید.

۲. سه‌چهارم آن را با آب مقطر پر کنید.

۳. اکنون یک قاشق غذاخوری ژل آلوئه‌ورا به آن اضافه کنید.

۴. سپس از هر کدام از اسانس‌های دارچین، گل میخک، رزماری و اوکالیپتوس، ۱۰ قطره به محلول‌تان اضافه کنید.

۵. در ادامه برای معطر کردن ماده ضدعفونی‌کننده‌تان می‌توانید ۲۰ قطره لیموترش، پرتقال یا اسانس گریپ‌فروت بیفزایید.

۶. اکنون مواد درون اسپری را کاملا با هم مخلوط کنید.

۷. اسپری ضدعفونی‌کننده بدون الکل‌تان آماده شد. می‌توانید از آن روزی دو تا سه بار به دست‌تان اسپری کنید و دست‌هایتان را به‌خوبی به همدیگر بمالید.

سانس‌های این ماده ضدعفونی‌کننده می‌توانند میکروب‌های باکتریایی و ویروسی را از بین ببرند. آلوئه‌ورای آن هم نقش نرم‌کنندگی پوست‌تان را بازی می‌کند. این ماده در نبود مواد ضدعفونی‌کننده الکلی می‌توانند تا حدی سطوح را از آلودگی‌ها پاک کنند.



گردآوری: گروه خبر سیمرغ

آنفلوآنزای اسپانیایی بزرگترین هولوکاست پزشکی تاریخ است. این بیماری نه تنها بسیاری از افراد را کشت بلکه بسیاری از قربانیان جوانان سالم بودند.

تین نیوز

صد سال پیش، دنیا داشت از جنگی که جان بیست میلیون نفر را گرفته بود خلاص می‌شد که خود را در بحران جدیدی به نام آنفلوآنزای اسپانیایی یافت.

گفته می‌شود همه‌گیری جهانی آنفلوآنزای اسپانیایی از اردوگاه‌های شلوغ آموزش نظامی در جبهه غرب شروع شد. شرایط غیر بهداشتی، به خصوص در سنگرهای مرز فرانسه، به تکوین و شیوع این بیماری کمک کرد. جنگ جهانی اول در نوامیر ۱۹۱۸ تمام شد ولی با بازگشت سربازان به خانه به همراه این ویروس، جان بسیاری دیگر را در خطر قرار داد. گفته می شود بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون نفر در اثر این بیماری جان خود را از دست دادند.

آنفلوانزای اسپانیایی.jpg3

بیمارستان ارتش آمریکا در کانزاس برای مبتلایان به انفلوآنزای اسپانیایی

 

بعد از آنفلوآنزای اسپانیایی، دنیا درگیر اپیدمی‌های جهانی دیگری (از جمله سه اپیدمی جدی آنفلوآنزا) شد ولی هیچ کدام به اندازه آنفلوآنزای اسپانیایی فراگیر نبود و تلفات نداشت. در زمانی که اخبار مربوط به کرونای ۲۰۱۹، که تلفات بسیار کمتری از آنفلوآنزای اسپانیایی داشته، دنیا را نگران می‌کند نگاهی می‌اندازیم به درس‌هایی که از آنفلوآنزای اسپانیایی یاد گرفته‌ایم.

ویروس کرونای ۲۰۱۹ سیستم ایمنی را تضعیف کرده و عفونت ریه جان برخی مبتلایان را می‌گیرد. این نقطه مشترک این ویروس با آنفلوآنزای اسپانیاییست البته گفته می‌شود مرگ به علت کرونای ۲۰۱۹ بسیار کمتر از آنفلوآنزای اسپانیایی است. سالمندان و افرادی که سیستم ایمنی‌شان ضعیف است در خطر عفونت ریه هستند و اکثر موارد مرگ بر اثر کرونای ۲۰۱۹ در این افراد است.

زمانی که آنفلوآنزای اسپانیایی شیوع پیدا کرد هنوز سفر هوایی رواجی نداشت و مناطقی در دنیا از این بیماری جان سالم به در بردند. آنفلوآنزای اسپانیایی با راه آهن و قطار مسافربری شیوع پیدا می‌کرد و رسیدن ویروس به بعضی مناطق ماه‌ها و سال‌ها طول کشید.

آنفلوانزای اسپانیایی.jpg2

میزان مرگ و میر ویروس کرونای ۲۰۱۹ کمتر از آنفلوآنزای اسپانیایی است

 

بعضی مناطق هم با استفاده از روش‌های ابتدایی که هنوز هم پس از صد سال استفاده می‌شوند توانستند از شیوع این بیماری جلوگیری کند. یکی از محله‌های خلیج بریستول آلاسکا تقریبا بدون هیچ آسیبی از آنفلوآنزای اسپانیایی در امان ماند. آنها مدارس و اماکن عمومی و راه‌هایی که شهرهای دیگر را به این منطقه وصل می‌کرد بستند. برای جلوگیری از شیوع کرونای ۲۰۱۹ این روش ابتدایی یعنی ممنوعیت مسافرت در جاهایی مثل استان هوبی چین و شمال ایتالیا استفاده شد.

_104167284_gettyimages-906330984

مبتلایان به آنفوآنزای اسپانیایی در بیمارستانی نظامی در کلرادو ۱۹۱۸

 

به عقیده پزشکان آنفلوآنزای اسپانیایی بزرگترین هولوکاست پزشکی تاریخ است. این بیماری نه تنها بسیاری از افراد را کشت بلکه بسیاری از قربانیان جوانان سالم بودند. معمولا سیستم ایمنی بدن جوان‌ها بخوبی با آنفلوآنزا مقابله می‌کند ولی این بیماری سیستم ایمنی را غافلگیر می‌کرد که باعث واکنش بیش از حد این سیستم می‌شد که به آن طوفان سایتوکین می‌گویند. این عکس العمل باعث می‌شد در ریه‌ها‌ مایع جمع شود و محل مناسبی برای عفونت ثانوی ایجاد شود. بر خلاف تصور، افراد مسن خیلی به این بیماری مبتلا نمی‌شدند،شاید به دلیل یک نوع آنفلوآنزای مشابه که در دهه ۱۸۳۰ در انسان شایع شد.

آنفلوانزای اسپانیایی.jpg4

داوطلبان صلیب سرخ برای مقابله با آنفلوآنزای اسپانیایی در آمریکا ۱۹۱۸

 

در ویروس کرونای ۲۰۱۹، سالمندان و مبتلایان به بیماری‌های زمینه‌ای بیشتر در خطر هستند و آمار مرگ در افراد بالای ۸۰ سال بیشتر است.

آنفلوآنزای اسپانیایی زمانی در دنیا شایع شد که جنگ جهانی اول تازه تمام و منابع عمومی اصلی صرف اهداف نظامی شده بود. ایده نظام سلامت همگانی هنوز کاملا شکل نگرفته بود و فقط اقشار متوسط و ثروتمند می‌توانستند دکتر بروند. این آنفلوآنزا جان افراد زیادی را در زاغه‌ها و محله‌های فقیرنشین شهرها گرفت و بسیاری از قربانیان سوء تغذیه، بهداشت ضعیف و بیماری زمینه‌ای داشتند.

آنفلوانزای اسپانیایی

تقاضا برای ماسک در زمان شیوع آنفلوانزای اسپانیایی بالا رفت و به شورش های اجتماعی منجر شد

 

از این رو دانشمندان و دولت‌ها به این نتیجه رسیدند که همه‌گیری‌های جهانی با سرعتی بیشتر شیوع پیدا می‌کنند به همین دلیل آنفلوآنزای اسپانیایی انگیزه توسعه نظام‌های بهداشت همگانی در کشورهای توسعه یافته شد.

در مناطق شهری، برای مقابله با همه‌گیری جهانی درمان افراد مبتلا کافی نیست و دولت‌ها باید مثل زمان جنگ، منابع را از جاهای دیگر انتقال دهند، افرادی را که علائم بیماری دارند قرنطینه کنند، افراد با علائم خفیف را از بیماران حاد جدا و رفت و آمد شهروندان را محدود کنند تا شیوع بیماری مهار شود.

اقدام‌های‌ نظام‌های بهداشت همگانی که امروزه برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونای ۲۰۱۹ می‌بینیم یکی از آثار بجا مانده از شیوع آنفلوآنزای اسپانیاییست.




تین نیوز


داستان ضرب المثل باز فیلش یاد هندوستان کرد.



داستان ضرب المثل باز فیلش یاد هندوستان کرد

 

کاربرد ضرب المثل: فیلش یاد هندوستان کرده به یاد گذشته، کسی، چیزی یا جای مورد علاقه خود افتادن و شوق بازگشت به آن پیدا کردن.

فیلش یاد هندوستان کرد یعنی پس از مدت ها یه گوشه نشسته و داره به جوونی هاش فکر میکنه .

یعنی همون وقتی که داره همه سختی ها و مشکلاتی که توی زندگی پشت سر گذاشته رو مرور می کنه یهو یاد روزایی می افته که هیچ سختی تو زندگیش نبود . 

 

داستان ضرب المثل:

فیل یکی از حیوانات رایج در هندوستان است که بیشتر مردم از این حیوان برای حمل و نقل بارهای خود استفاده می کنند و به عنوان یکی از جاذبه های کشور نیز به حساب می آید و مردم جهان از سرتاسر دنیا می روند تا از این حیوان بزرگ اما دوست داشتنی دیدن کنند.

 

یکی از نکاتی که در مورد فیل ها حائز اهمیت است هوش و حافظه ی فیل ها است به طوری که فیل ها هرگز کسی را که با او دیدار داشته اند را فراموش نمی کنند و یا هرگز مکانی را در آنجا بوده اند از یاد نمی برند.

نقل شده است که یکی از تاجران بلند آوازه ی کشور هندوستان سفر می کند و از برای کسب درآمد فیلی را خریداری می کند تا با بردن آن به جای جای جهان از آن درآمدزایی کند و به قول معروف پول حسابی به جیب بزند اما بعد از گذشت چند ماه که فیل را به اینطرف و آنطرف می برد، فیل گوشه گیر شد و گوشه ایی می نشست و دیگر بلند نمی شد.

 

تاجر از این اوضاع به ستوه آمده بود طبیب های شهر را خبر کرد اما از هیچکس کاری برنیامد، از میان آنها طبیبی خبره و با تجربه به تاجر گفت که شاید فیل یاد هندوستان کرده و دلش برای شهر و دیار خود تنگ شده است. تاجر که اوضاع را خراب دید و روز به روز از درآمدش کم می شد تصمیم گرفت قبل از ورشکستگی چاره ایی بیندیشد و راهی بیابد.

 

به همین جهت بار سفر بست و به هندوستان بازگشت. تا فیل دیگری خریداری کند اما همین که به هندوستان رسید متوجه شد که فیل پاهایش را محکم به زمین می کوبد و خرطوم خود را تکان می دهد. مانند آنکه فیل از شادی می رقصد آن موقع بود که تاجر به یاد حرف طبیب افتاد و فهمید که فیل تنها یاد هندوستان کرده بود و هیچ مشکلی نداشت. 

 

 

 

گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته


  ضرب المثل باد آورده را باد میبره.


 در زمان سلطنت خسرو پرویز بین ایران و روم جنگ شد و در این جنگ ایرانیها پیروز شدند و قسطنطنیه كه پایتخت روم بود بمحاصره ی ارتش ایران در آمد و سقوط آن نزدیك شد .

مردم رم فردی را به نام هرقل به پادشاهی برگزیدند . هرقل چون پایتخت را در خطر می دید ، دستور داد كه خزائن جواهرت روم را در چهار كشتی بزرگ نهادند تا از راه دریا به اسكندیه منتقل سازند تا چنانچه پایتخت سقوط كند ،‌گنجینه ی روم بدست ایرانیان نیافتد .

اینكار را هم كردند . ولی كشتیها هنوز مقداری در مدیترانه نرفته بودند كه ناگهان باد مخالف وزید و چون كشتیها در آن زمان با باد حركت می كردند ، هرچه ملاحان تلاش كردند نتوانستند كشتیها را به سمت اسكندریه حركت دهند و كشتی ها به سمت ساحل شرقی مدیترانه كه در تصرف ایرانیان بود در آمد .

ایرانیان خوشحال شدند و خزائن را به تیسفون پایتخت ساسانی فرستادند .

خسرو پرویز خوشحال شد و چون این گنج در اثر تغییر مسیر باد بدست ایرانیان افتاده بود خسرو پرویز آنرا ( گنج باد آورده ) نام نهاد .

از آنروز به بعد هرگاه ثروت و مالی بدون زحمت نصیب كسی شود ، آنرا بادآورده می گویند .

ضرب المثل‌هایی که درباره عید نوروز باید بدانید.

ضرب المثل‌هایی درباره عید نوروز و بهار گفته شده که خواندن آن خالی از لطف نیست.

سیاه بهار» ‏و یا ‏‏گدابهار»‏
از خشكسالی و یا وقوع سیل و نزول برف و باران زیاد و بی موقع حكایت داشت. كافی بود در فصول پاییز و زمستان برف و ‏باران به اندازه كافی نازل نشود و طبیعی بود كه خطر بی آبی كشاورزی دیم را تهدید كند و قحط و غلا» پیامد این خشكسالی ‏بود و كمبود میوه ها و غلات، گرانی آنها را در پی داشت و در این جا عبارت سیاه بهار» مصداق می یافت.

گویا در یكی از ‏قحطی های سال های پایانی قرن گذشته بخیل شدن آسمان بر زمین چنان شد كه افراد خیر جهت رفع گرسنگی مردم دمپختك» ‏در كوچه و خیابان بار می گذاشتند، با این حال تعداد بسیار زیادی از مردم تهران از گرسنگی تلف شدند.

در مقابل عبارت سیاه بهار» كه عموماً مختص امور دام و كشاورزی بود، عبارت گدا بهار» در مورد امور اداری و شاغلان در ‏ادارات دولتی رایج بود. ‏
برخلاف امروز كه پول به شكل اسكناس بسیار و فراوان در بازار رواج دارد و دست به دست می شود و مازاد تورم هر ساله ریشه ‏در این درد بی درمان دارد، پول ـ اعم از مسكوك و اسكناس ـ چندان در بازار گردش نمی كرد و با توجه به درآمد اندك ‏شاغلان در بخش دولتی و همچنین تعداد كم افراد شاغل در این رشته، اكثراً نقدینگی خود را در اسفند و فروردین از دست می ‏دادند و برای ماه های بعد، دچار بی پولی می شدند و جالب آن بود كه برخلاف این روزها، قیمت ها سیر نزولی پیدا می كرد و ‏با آمدن میوه های گوناگون و فراوانی و ارزانی آنها، باز هم قدرت خرید، چندان وجود نداشت و مردم در حسرت میوه های ‏نورسیده می ماندند و عبارت گدابهار» مصداق می یافت. ‏

حال، نگاهی داریم به برخی از ضرب المثل ها و كنایه های مردم طهران ـ و یا منسوب به آنها ـ و همچنین ظرایفی كه در این ‏عبارات وجود دارند؛


سالی كه نكوست از بهارش پیداست
نیم بیت دوم این عبارت ماستی كه ترشه از تاغارش (=تغارش) پیداست.» سال اگر ترسال» بود و برف و باران به موقع می آمد، ‏نكویی آن هویدا بود و اگر سرمای بی موقع موجب از بین رفتن سردرختی ها می شد، مردم آن را به بدیمنی تعبیر می كردند و ‏از آن جا كه ماست چرخ كرده ـ چربی گرفته تا انتها ـ فقط در تغار عرضه می شد و قیمت نازلی داشت و خریداران چندانی جز ‏افراد فقیر و تهیدست نداشت، تاغاری بودن ماست، دلیل بدی آن بود و این ضرب المثل رایج در محاورات عامه می گشت.


بزك نمیر بهار میاد، كـُمبـُزه با خیار میاد
كمبزه یا كنبزه یا كنبیزه، نوعی خیار یا به عبارتی خربوزه كال است و در صورت رسیدن، حلاوت و خوش خوراكی كال آن را ‏ندارد. ‏
كمبزه بسیار كمیاب بود و از آن جا كه خیار درختی شناخته شده نبود در زیر مشمع و گلخانه هم بلد نبودند به عمل آورند، خیار ‏نوبر هم بسیار گران بود و خوردن خیار نوبرانه و كالك كمبزه، كار هر كس نبود و وعده دادن آن، وعده سرخرمن بود و این ‏ضرب المثل به كار می رفت.


مثل ابر بهار
ابرهای بهاری رگبار به دنبال دارند و بر خلاف امروز كه تمامی خیابان ها آسفالت هستند و غیر قابل نفوذ، در گذشته كافی بود ‏رگبار تندی در بگیرد» و سیلاب در كوچه ها و خیابان ها سرازیر می شد و از آن جا كه معبر و جوی چندان شناخته شده ‏نبودند، سیل لاجرم از راه می رسید، عبارت مثل ابر بهار» حكایت اشك سیل آسا را نیز تداعی می كرد.

 
بهار خواب
امروز دیگر در ساختمان سازی، چیزی به نام بهار خواب» وجود خارجی ندارد ‏
اما در روزگاران گذشته، یكی از شیرین ترین خواب ها، خوابیدن در بهارخواب در هوای سكرآور بهار بود. ‏
اكثر بهارخواب ها رو به حیاط خانه ها بود و آن دسته از بهارخواب ها كه رو به خیابان بودند به علت سكوت حاكم بر شهر، ‏باعث اغتشاش خواب نمی شدند، اما خوابیدن در بهارخواب رو به حیاط، اگر در زیر آن حوض خانه واقع شده بود، لذت ‏دیگری داشت. ‏
چه بسیار بهارخواب در فصل بهار و تابستان كه مورد استفاده قرار می گرفت و با طلوع آفتاب، سحرخیزی به سراغ شخص می ‏رفت.




استوار

داستان جالب مثل خدا شری بدهد كه خیر ما در آن باشد.

مجموعه : ضرب المثل های جالب
داستان جالب مثل خدا شری بدهد كه خیر ما در آن باشد

داستان جالب مثل خدا شری بدهد كه خیر ما در آن باشد 

خدا شری بدهد كه خیر ما در آن باشد مواقعی بکار میرود که در زندگی با اتفاقات بد مواجه میشویم و آن رابه حکمت خداوند واگذار می‌کنیم. مورد استفاده:به افراد طمعكاری گفته می شود كه به هر طریقی دنبال سود بیشتری هستند.

 

داستان ضرب المثل:

روزگاری، مردی در شهری قاضی بود. این مرد تمام سعی و تلاشش را می‌كرد كه با عدل و داد به قضاوت بپردازد و حقی را ناحق نكند این همه ی عدالت به كام عده‌ای از ثروتمندان و زورگویان شهر كه قبلاً به واسطه ثروت و نفوذشان از زیر بار قانون فرار می‌كردند خوش نمی‌آمد. یك روز یكی از ثروتمندان شهر كه كینه‌ی بدی هم از این قاضی در دل داشت، تصمیم گرفت یك شب وقتی قاضی خواب است به او حمله كند و وی را در خواب بكشد.

 

یكی از زورگویان شهر هم كه در دادگاه توسط این قاضی به ی محكوم شده بود، تصمیم گرفته بود به خانه‌ی قاضی برود و گاوش را بد.

 

قاضی كه از تصمیمات آن ها خبر نداشت آن روز هم مثل همیشه وقتی كارش به پایان رسید، بطرف خانه‌اش رفت اول وارد طویله شد، آب و علوفه‌ی تازه برای گاوش ریخت. بعد موقع اذان مغرب شد به مسجد رفت نمازش را خواند و بعد به خانه برگشت، قاضی پیش زن و فرزندش بود تا اینكه شامش را خورد و كم كم آماده شد برای خوابیدن.

 

در كوچه آن دو نفر منتظر بودند تا قاضی و خانواده‌اش بخوابند و آن ها نقشه‌های خودرا عملی كنند. یكی می خواست قاضی رابا خنجری كه داشت تكه تكه كُند و مرد دیگری می خواست گاو قاضی را كه همه ی‌ی دارایی او بود بد.این دو مرد كه یكدیگر را می‌شناختند در كوچه یكدیگر را دیدند مرد زورگو از دیگری پرسید: این جا چه كار می‌كنی؟

 

مرد ثروتمند گفت: آمده‌ام تا قاضی را بكُشم. خیلی مرا اذیت كرده! تو این جا چه كار می‌كنی و مرد زورگو پاسخ داد مگر مرا كم اذیت كرده آمده‌ام تا گاوش را بم.بین این دو نفر سكوت عمیقی حكم فرما شد هركدام از انها با خود فكر می‌كردند كه اگر آن یكی كارش را زودتر انجام بدهد، میتواند كار فرد دیگر را خراب كند.

 

اگر گاو زودتر یده شود، ممكن است سروصدایی ایجاد كند و قاضی از خواب بیدار شود و اگر قاضی را زودتر بكشند ممكن است همه ی بیدار شوند دیگر نشود بطرف طویله رفت و گاو را ید.با این فكر مرد زورگو رو كرد به مرد ثروتمند و گفت: ‌ای رفیق! تو میخواهی قاضی را بكشی! بگذار من اول گاوش را بم بعد تو قاضی را بكش.

 

ثروتمند گفت: زرنگی؟ اگر موقع یدن گاو حیوان سروصدا كند و همه ی را بیدار كند چی؟ تو صبر كن من قاضی را می‌كشم بعد تو برو گاوش را ب.

 

زورگو كه خیلی هم قلدر بود گفت: تو مگر حرف حساب سرت نمی شود می‌گم نمی‌شه اول من می‌رم گاوش را برمی دارم بعد تو برو و وی را بكش. ثروتمند كه خیلی هم خشمگین بود، خنجرش را از غلاف كشید و گفت: تو حرف حساب سرت نمیشود. من اول قاضی را می‌كشم و الا ممكن است با این خنجر تو را بكشم. و كم كم دعوا و سروصدای مرد زورگو و مرد ثروتمند بالا گرفت.

 

قاضی و خانواده‌اش در كمال آرامش خوابیده بودند كه از صدای دادوبیدادی كه از كوچه می‌آمد از خواب بیدار شدند قاضی چراغی روشن كرد تا ببیند بیرون چه خبر است. زورگو كه متوجه روشن شدن چراغی در خانه شد فهمید قاضی بیدار شده، فریاد زد قاضی بیا كه این مرد میخواست تو را بكشد. مرد ثروتمند كه اوضاع را آن گونه دید برای اینكه از خود دفاع كرده باشد فریاد زد قاضی بیدار شو كه این مرد آمده تا گاوت را بد.

 

همسایه‌های قاضی با شنیدن این سروصداها به كوچه آمدند تا ببینند در كوچه چه اتفاقی افتاده. هركدام از همسایه‌ها برای اینكه از خطرات احتمالی پیشگیری كنند، چوب و چماقی با خود آورده بودند.

 

مرد ثروتمند و زورگو كه متوجه شدند بدجور آبروی خودشان را برده‌اند، خواستند از مهلكه‌ای كه خودشان برای خودشان ساخته بودند فرار كنند، ولی مردم راه را از هر طرف بر آن ها بستند و آن ها گیر افتادند.

 

فردای آن روز آن دو مرد رابه محكمه آوردند تا قاضی حكمی برای مجازات انها صادر كند. قاضی گفت: دعوا همیشه بد بوده و كار درستی محسوب نمیشود ولی این دعوای شما به قیمت زنده ماندن من به پایان رسید. در دعوای شما خیر و نیكی برای من بود. اگر شما دیشب دعوا نمی‌كردید من دیشب به قتل رسیده بودم و گاوم كه كل دارایی من است به سرقت رفته بود.

 



پارس ناز


ارسالی: آقای بهرام(با تشکر)
داستان واقعی بسیار زیبای حکمت روزگار.


اسمش فلمینگ بود. کشاورز اسکاتلندی فقیری بود. یک روز که برای تهیه معیشت خانواده بیرون رفت، صدای فریاد کمکی شنید که از باتلاق نزدیک خانه می آمد. وسایلشو انداخت و به سمت باتلاق دوید. اونجا، پسر وحشتزده ای رو دید که۰ تا کمر تو لجن سیاه فرو رفته بود و داد میزد و کمک می خواست. فلمینگ کشاورز ، پسربچه رو از مرگ تدریجی و وحشتناک نجات داد.

روز بعد، یک کالسکه تجملاتی در محوطه کوچک کشاورز ایستاد. نجیب زاده ای با لباسهای فاخر از کالسکه بیرون آمد و گفت  پدر پسری هست که فلمینگ نجاتش داد.

نجیب زاده گفت: میخواهم از تو تشکر کنم، شما زندگی پسرم را نجات دادید. کشاورز اسکاتلندی گفت: برای کاری که  انجام دادم چیزی نمی خوام وپیشنهادش رو رد کرد.

در همون لحظه، پسر کشاورز از در کلبه رعیتی بیرون اومد. نجیب زاده پرسید: این پسر شماست؟ کشاورز با غرور جواب داد بله. "من پیشنهادی دارم، اجازه بدین پسرتون رو با خودم ببرم و تحصیلات خوب یادش بدم. اگر پسربچه، مثل پدرش باشه، درآینده مردی میشه که میتونین بهش افتخار کنین" و کشاورز قبول کرد.

بعدها، پسر فلمینگ کشاورز، از مدرسه پزشکی سنت ماری لندن فارغ التحصیل شد و در سراسر جهان به الکساندر فلمینگ کاشف پنی سیلین معروف شد.

سالها بعد، پسر مرد نجیب زاده دچار بیماری ذات الریه شد. چه چیزی نجاتش داد؟ پنی سیلین. اسم پسر نجیب زاده چه بود؟ وینستون چرچیل

داستان کوتاه

معلّمی وارد کلاس شد، پس رو به کودکان خردسال کرد و گفت:
"هر کس که تصوّر می‌کند احمق است، برخیزد بایستد."
کسی تکان نخورد و جوابی نداد.

بعد از لحظاتی، کودکی برخاست. معلّم با حیرت از او پرسید، "تو واقعاً تصوّر می‌کنی احمقی؟"

کودک معصومانه گفت :
"خیر آقا؛ ولی دوست نداشتم شما تنها کسی باشید که ایستاده است! "

این یک داستان واقعی  است.



همسرم قبل از ازدواج با من عاشق دخترخاله اش بود و قسمت هم نشده بودند.
دخترخاله زودتر ازدواج کرده بود و همسرم هم پس از معرفی توسط یک آشنا، مرا دید و با هم ازدواج کردیم.
عادت داشت که بعد از سرکارش و تعطیلی مغازه، با رفقای باب و ناباب جمع شوند و الواتی کنند و من هر شب تا نیمه شب منتظر او بودم. گاهی شام خورده بود و گاهی نه و من فقط سکوت میکردم.
 
وضع مالیمون بد نبود و دو طبقه خانه داشتیم. طبقه بالا اتاق خوابها و حمام و طبقه پائین آشپزخانه و پذیرائی .
تولد همسرم بود و از دو طرف مهمان داشتیم. وسط مهمانی بود که متوجه شدم همسرم نیست و کمی طول کشید. رفتم طبقه ی بالا که ببینم چرا نیست و اگه کاری هست انجام بدم و .
 بالا رفتم و در اتاق خوابمان را باز کردم و صحنه ای دیدم که امیدوارم هیچ زن متاهلی  نبیند.

همسرم و دخترخاله اش. چیزی نگفتم و .
بعد از مدتی که از ازدواج ما گذشت،دخترخاله همسر بدلیل نداشتن تفاهم، از همسرش جدا شده بود و حالا شده بود یک زن آزاد !!!
تمام توفانی  که در درونم برپا شده بود را کنترل کردم و سریع پائین آمدم. بفاصله ی کمی همسرم و دخترخاله پائین آمدند و مثل موش تا آخر مهمانی هردو با ترس  و لرز در گوشه ای نشسته بودند.
مهمانی تمام شد و من با کنترل بسیار خیلی عادی جشن را ادامه دادم و انگار نه انگار.

حالا بقیه داستان از قول آقا:
اصلا فکر نمیکردم در آن شلوغی مهمانی همسرم به بالا بیاید و مچ ما را بگیرد. شرایط خیلی بدی بود.با دخترخاله ام با فاصله آمدیم پائین تا جلب توجه نکنیم.
هرآن منتظر برپائی طوفان عظیمی از جانب همسرم بودم. اما انگار نه انگار که این زن چه دیده.
جشن را با روی خوش  ادامه داد و با مهربانی بمن هدیه داد و بقیه هدیه دادند و کم کم  مهمانهای دورتر که میرفتند و پدر مادرهایمان فقط مانده بودند، هرآن منتظر بودم تا همسرم دیده هایش را بیان کند. دخترخاله که سریع بعد شام و کیک رفت و همسرم خیلی عادی با او برخورد کرد.
هرچه تنهاتر میشدیم ترسم  بیشتر میشد اما خانمم انگار نه انگار !!!
پدر و مادرم رفتند و قبل آنها هم پدر و مادر و برادر همسرم. از بدرقه که برگشتم دیدم همسرم مشغول جمع و جور کردن پذیرائی و جمع کردن بشقابهای پیش دستی و . بود.
کمی کمکش کردم و باز منتظر طوفان بودم. خیر خبری نبود
رفتم خوابیدم . مگر خوابم میبرد
همسرم آمد و بعد چند دقیقه خوابش برد اما من تا صبح دنده به دنده میشدم. فردا صبح، شنبه بود و سرکار رفتم. همسرم هم طبق معمول صبحانه ام را آماده کرده بود و بزور دو لقمه ای با چای قورت دادم و دیدم قابلمه ای از غذای شب گذشته برایم گذاشته بود و گفت که دیگه مجبور نشی ناهار بری بیرون و من تشکری کردم و بیرون زدم.
دوستانم وقت ناهار از دستپخت همسرم خوردند و چقدر تعریف کردند و من حس خوش و ناخوش بدی با هم داشتم. آخر شب کمی زودتر از پیش رفقا برگشتم و دیدم مثل همیشه همسرم منتظر من هست تا باهم شام بخوریم. سفره رنگین تر بود و بازهم فردا قابلمه غذا و . من منتظر دعوا بودم و او انگار نه انگار که .
شب باز کمی از شب قبل زودتر برگشتم و .
همسرم روزبروز محبتش  را بیشتر میکرد و من اسارت بدی را تحمل میکردم .
منتظر بودم تا دعوا را شروع کند و من بتوانم برخش بکشم که اورا از اول دوست نداشتم و عاشق دخترخاله ام بودم و هستم و . ولی انگار نه انگار .
رویم نمیشد چندان نگاهش کنم ولی کم کم شجاعت پیدا کردم و یک شب سیر نگاهش کردم و تازه زیبائیهای همسرم را دیدم . شبیه دخترخاله نبود اما زن بود با همه زیبائیهای نه اش .
اما من مغرور، مرد بودم !
مگر میشد اسیرم کند؟در برابر خیانت من،نه تنها برویم نیاورده بود بلکه سعی میکرد هرچه بیشتر محبت کند.
شبهازودتر و  زودتر  بخانه می آمدم و متلک های دوستان را بجان میخریدم و میگفتم : آره بابا من مرغم.
یک شب که دیگه بریده بودم رو به همسرم کردم و گفتم : تو پدر منو درآوردی! تو اعصابمو خرد کردی!
تو .پس چرا دعوا نمیکنی؟ چرا سرزنشم نمیکنی؟ بجاش بهم محبت میکنی که چی؟

همسرم سرش پائین بود و گفت که حتما کمبودی  از طرف من داشتی که بطرف دخترخاله ات کشیده شدی! من سعی کردم که کمبودهای گذشته را جبران کنم !همین! 
خرد شدم و شکستم . من کجا بودم و او کجا.
همسرم هیچ کمبودی نداشت. و برام هیچ جا کم نگذاشته بود . فقط بزرگواریش بیشتر نمایان شد

بعد از آن شب دیگر سراغ دخترخاله ام نرفته بودم و ازش خبری نداشتم ولی ناخودآگاه اورا با همسرم مقایسه کردم و طلاق گرفتن او را .
همسرم موفق شد از من مردی بسازد که همه جوره چاکر زنش هست و ازینکه بهش زن ذلیل بگن، ناراحت نمیشه و افتخار میکنه ذلیل همچین زن توانائیه که آبروی مردشو خرید.
من اکنون دوباره عاشق شدم. عاشق زنم. اما این بار با چشم باز .
خانمها میبخشند ولی هیچوقت فراموش  نمیکنند!

فاش شدن راز مثلث برمودا.



 

راز مثلث برمودا فاش شد

 

دانشمندان سالهای زیادی را صرف کشف راز مثلث برمودا کرده اند ولی تاکنون به نتیجه ای دست نیافتند. اکنون اتفاق مشابهی در گوشه دیگر دنیا رخ داده که بی شباهت به مثلث برمودا نمی باشد.

 

سالهاست که راز مثلث برمودا به یکی از مسائل حل نشده در جهان تبدیل شده و دانشمندان زیادی سعی کرده اند تا این راز را کشف کنند.مثلث برمودا که یکی از عجایب هفتگانه دنیا به شمار می رود و با نام مثلث شیطان هم شناخته می شود، حدود منطقه ای در ناحیهٔ غربی اقیانوس اطلس شمالی و در حد فاصل جزایر برمودا، سواحل فلوریدا و پورتوریت است که گفته می شود بیش از 51 کشتی و 21 هواپیما به طرز مرموزی در این منطقه ناپدید شده و یا از بین رفته اند. البته مثلث برمودا دقیقا شبیه مثلث نیست و فقط ظاهری شبیه مثلث دارد.

 

کشتی ها و هواپیماهای متعددی در نتیجه ورود به مثلث برمودا درون آن بلعیده شده اند. با اینکه مقالات و کتب متعددی در رابطه با این پدیده‌ی کمتر شناخته شده نوشته و منتشر شده است، اما هنوز هم مسائلی هست که شاید از آن ها بی‌خبر باشید.

 

البته گفتنی است که نظریات علمی و فراطبیعی متعددی در رابطه با مثلث شیطانی ارائه شده که معلوم نیست کدام یک به واقعیت نزدیک تر است. به طور مثال، پاره‌ای از دانشمندان ادعا می کنند که مثلث برمودا، دریچه ای به دنیایی دیگر است و هواپیماها و کشتی‌ از آن طریق  وارد آن دنیا می‌شوند. یکی از دلایل علمی مطرح شده در مورد آن نیز وجود گاز متان است.

 

عجایبی در مورد برمودا

1- تحقیقات رسمی

با اینکه وسایل نقلیه دریایی و هوایی متعددی در گذر از این محدوده درون مثلث برمودا بلعیده و ناپدید شده اند، اما هرگز هیچ گونه تحقیق و آزمایش رسمی از طرف دولت آمریکا در مورد این پدیده صورت نگرفته است. بدون شک تصور همه ما این است که پس از ناپدیدشدن هزاران انسان در این منطقه عجیب و ترسناک، دولت آمریکا، با تخصیص سرمایه به گروه های تحقیقاتی، سعی در کشف واقعیت داستان داشته باشد. اما مسئول دولتی این کشور، مثلث برمودا را پدیده ای غیرعادی نمی دانند. به همین خاطر است که آزمایشاتی که تاکنون در این منطقه انجام شده، از طرف موسسات خصوصی بوده است.

 

آزمایش هایی که تاکنون در منطقه مثلث برمودا انجام شده، از طرف موسسات خصوصی بوده است

 

2- توفان احتمالی

خلبان بروس گرنون» از سال 1967 تاکنون چندین بار بر فراز مثلث برمودا پرواز کرده است. اما در دسامبر سال 1970 ، او پروازی به منطقه داشت که خاطره آن هرگز از ذهنش پاک نخواهد شد. او به همراه همکارش، از آندروس باهاماس بلند شد، هنگامی که هواپیما به نزدیکی مثلث قاتل رسید، آن ها متوجه شدند که ابرها در ارتفاع بسیار کم و نزدیک به سطح اقیانوس اجتماع کرده اند. هنگامی که به ابرها نزدیک شدند، این اجتماع بزرگ تر شد.

 

خلبان یاد شده، سعی می کند فاصله خود از زمین را زیاد کرده و ارتفاعش را افزایش دهد. اما ابرها، هواپیما را احاطه کرده و قدرت هرگونه واکنشی را از وسیله نقلیه می گیرند. در این اجتماع ترسناک، ابرها کاملا سیاه بوده و فلاش های نوری روشنی داشتند.

 

خلبان در این رابطه تعریف می کند که آن ها برای برج مراقبت دایما سیگنال مخابره می کردند اما برج مراقبت هیچ نشانی از هواپیما را نمی توانسته ردیابی کند. اما در نهایت تیم خلبانی موفق می شود تا هواپیما را به پالم پیچ هدایت کند.

 

بعدها این طور گزارش شد که این پرواز که باید 75 دقیقه به طول می انجامید، در عرض 47 دقیقه به مقصد رسید. هنوز هیچ دلیل و توضیحی در رابطه با این رویداد عجیب ارائه نشده است.

 

در مثلث منطقه برمودا ابرها در ارتفاع بسیار کم و نزدیک به سطح اقیانوس اجتماع کرده اند

 

3- مثلث برمودا خواهری در اقیانوس آرام دارد

با اینکه گفته می شود که مثلث برمودا یک پدیده و منطقه منحصر به فرد در جهان است، اما برخی گمانه زنی ها در رابطه با وجود نمونه مشابه آن در دل اقیانوس آرام نیز وجود دارد. بر اساس برخی از گزارشات غیررسمی، خواهر مثلث برمودا در یکصد کیلومتری از ساحل توکیو واقع شده است و هیچ توضیح و توجیه علمی برای فعالیت های فرازمینی آن وجود ندارد.

 

در دهه ۱۹۵۰ میلادی، وسیله نقلیه ای که 700 سرباز را حمل می کرد در این منطقه ناپدید شدند. همچنین گزارشات متعددی مبنی بر گم و غیب شدن ده ها کشتی و هواپیما در این منطقه منتشر شده است.

 

خواهر مثلث برمودا در یکصد کیلومتری از ساحل توکیو واقع شده است

 

4- مرکز تحقیقاتی و آزمایشگاهی زیر آب اقیانوس آرام

با اینکه گفتیم هیچ گونه تحقیقات رسمی و دولتی در مثلث برمودا انجام نمی شود، اما باید بدانید که دولت ایالت متحده آمریکا، ساختمان ویژه ای در باهاماس ساخته که رو به این حفره اقیانوسی است. این ساختمان به مرکز تحقیقاتی و آزمایشگاهی دنیای زیر آب اقیانوس آرام تعلق دارد که نیروی دریایی ارتش آمریکا، سلاح ها و زیردریایی های خود را در آن موردآزمایش قرار می دهد.

  • راز مثلث برمودا
  • آیا مثلث برمودا واقعاً خطرناک است؟

 

دولت ایالت متحده آمریکا، ساختمان ویژه ای در باهاماس ساخته که رو به این حفره اقیانوسی است

 

5- محدوده برمودا ثابت نیست!

محدوده مثلث برمودا ثابت نبوده و حتی خارج از محدوده آن نیز تاثیراتش دیده شده و حس می شوند.

 

خارج از محدوده مثلث برمودا تاثیراتش دیده شده و حس می شوند

 

6- بقایای کشتی ها و اجساد

این مثلث مرگبار تاکنون صدها هواپیما و کشتی را در خود فرو برده و در 100 سال اخیر جان بیش از 1000 نفر را به اشکال مختلف گرفته است. نکته جالب این که تاکنون حتی بقایای این کشتی ها و هواپیماهای غرق شده نیز کشف نشده اند.

 

این مثلث مرگبار تاکنون صدها هواپیما و کشتی را در خود فرو برده است

 

7- هیولاها در برمودا

داستان های زیادی برای توضیح آن چه که در این منطقه اسرار آمیز می گذرد ساخته شده است. بر اساس برخی از این داستان ها، هیولاها مسئول تمامی اتفاقات ناگواری هستند که تاکنون در این نقطه اسرار آمیز اقیانوس رخ داده اند. برخی دیگر نیز این اتفاقات را نتیجه نفرین ساکنان شهر باستانی و گمشده آتلانتیس می دانند.

 

داستان های زیادی برای توضیح آن چه که در این منطقه اسرار آمیز می گذرد ساخته شده است

 

8- از کار افتادن قطب نما

در دسامبر سال 1945، پنج بمب افگن نیروی دریایی از فلوریدا حرکت کردند تا یک سری آزمایشات هوایی را به انجام برسانند. اما قطب نمای آن ها در مسیر از کار افتاد و رهبر این ماموریت توانایی تشخیص مسیر درست را نداشت. هر 5 جنگنده پشت سر وی بدون هدف پرواز می کردند. سرانجام، سوخت هواپیماها تمام شد و ناچار شدند روی سطح آن فرود بیایند. این تنها موردی نیست که از کار افتادن قطب نما در مثلث برمودا در آن گزارش شده است.

 

در منطقه مثلث برمودا قطب نماها از کار می افتند

 

9- کریستف کلمب

اولین کسی که در مورد این مثلث اسرار آمیز اطلاعاتی را جمع آوری کرد کریستف کلمب کاشف معروف ایتالیایی بود. وی در طول اولین سفر خود به دنیای جدید در سال 1942، در یادداشت های خود گفته است که قطب نمای کشتی در درون این مثلث اسرار آمیز از کار افتاده بود.

 

کریستف کلمب اولین کسی که در مورد این مثلث اسرار آمیز اطلاعاتی را جمع آوری کرد

 

10- ویلیام شکسپیر

به عقیده برخی از صاحب نظران، نمایشنامه طوفان” (The Tempest) نوشته ویلیام شکسپیر بر اساس داستان واقعی یک کشتی غرق شده در این منطقه نوشته شده است.

 

نمایشنامه طوفان” نوشته ویلیام شکسپیر در مورد مثلث برمودا است

 



بیتوته




داستان آموزنده دختری در هواپیمای طوفان زده.



 داستان کوتاه جالب و آموزنده

 

هواپیمای طوفان زده
کشیش سوار هواپیما شد. کنفرانسی تازه به پایان رسیده بود و او می‎رفت تا در کنفرانس دیگری شرکت کند. می‎رفت تا خلق خدا را هدایت کند و به سوی خدا بخواند و به رحمت الهی امیدوار سازد. در جای خویش قرار گرفت. اندکی گذشت، ابری آسمان را پوشانده بود، امّا زیاد جدّی به نظر نمی‎رسید. مسافران شادمان بودند که سفرشان به زودی شروع خواهد شد.


هواپیما از زمین برخاست. اندکی بعد، کمربندها را مسافران گشودند تا کمی بیاسایند. پاسی گذشت. همه به گفتگو مشغول بودند. کشیش در دریای اندیشه غوطه‌ور که در جمع بعد چه‎ها باید گفت و چگونه بر مردم تأثیر باید گذاشت. ناگاه، چراغ بالای سرش روشن شد: کمربندها را ببندید!»
همه با اکراه کمربندها را بستند امّا زیاد موضوع را جدّی نگرفتند. اندکی بعد، صدای ظریفی از بلندگو به گوش رسید: از نوشابه دادن فعلاً معذوریم. طوفان در پیش است.»


موجی از نگرانی به دلها راه یافت، امّا همانجا جا خوش کرد و در چهره‌ها اثری ظاهر نشد، گویی همه می‌کوشیدند خود را آرام نشان دهند. باز هم کمی گذشت و صدای ظریف دیگر بار بلند شد: با پوزش فعلاً غذا داده نمی‌شود. طوفان در راه است و شدّت دارد.»


نگرانی، چون دریایی که بادی سهمگین به آن یورش برده باشد، از درون دلها به چهره‌ها راه یافت و آثارش اندک اندک نمایان شد. طوفان شروع شد. صاعقه درخشید، نعرهء رعد برخاست و صدای موتورهای هواپیما را در غرّش خود محو و نابود ساخت. کشیش نیک نگریست. بعضی دستها به دعا برداشته شد امّا سکوتی مرگبار بر تمام هواپیما سایه افکنده بود. طولی نکشید که هواپیما همانند چوب‎پنبه بر روی دریایی خروشان بالا رفت و دیگربار فرود افتاد. گویی هم‌اکنون به زمین برخورد می‎کند و از هم متلاشی می‎گردد.

 

کشیش نیز نگران شد. اضطراب به جانش چنگ انداخت. از آن همه که برای گفتن به مردم در ذهن اندوخته بود، هیچ باقی نماند. پنداری خود کشیش هم به آنچه که می‌خواست بگوید ایمانی نداشت. سعی کرد اضطراب را از خود برهاند امّا سودی نداشت. همه آشفته بودند و نگران رسیدن به مقصد و از خویش پرسان که آیا از این سفر جان به سلامت به در خواهند برد.


نگاهی به دیگران انداخت. نبود کسی که نگران نباشد و به گونه‎ای دست به دامن خدا نشده باشد. ناگاه نگاهش به دخترکی افتاد خردسال. آرام و بی‎صدا نشسته بود و کتابش را می‌خواند. یک پایش را جمع کرده، زیر خود قرار داده بود. ابداً اضطراب در دنیای او راه نداشت. آرام و آسوده‌خاطر نشسته بود. گاهی چشمانش را می‎بست، و سپس می‎گشود و دیگر بار به خواندن ادامه می‎داد. پاهایش را دراز کرد، اندکی خود را کش و قوس داد، گویی می‎خواهد خستگی سفر را از تن براند. دیگر بار به خواندن کتاب پرداخت. آرامشی زیبا چهره‌اش را در خود فرو برده بود.


هواپیما زیر ضربات طوفان مبارزه می‎کرد، گویی طوفان مشت‎های گره کرده خود را به بدنه هواپیما می‎کوفت، یا می‎خواست مسافران را که مشتاق زمین سفت و محکمی در زیر پای بودند، بترساند. هواپیما را چون توپی به بالا پرتاب می‎کرد و دیگربار فرود می‎آورد. امّا این همه در آن دخترک خردسال هیچ تأثیری نداشت، گویی در گهواره نشسته و آرام تکان می‎خورد و در آن آرامش بی‎مانند به خواندن کتابش ادامه می‎داد.

     


کشیش ابداً نمی‎توانست باور کند. در جایی که هیچیک از بزرگسالان از امواج ترس در امان نبود، او چگونه می‎توانست چنین ساکن و خاموش بماند و آرامش خویش حفظ کند. بالاخره هواپیما از چنگ طوفان رها شد، به مقصد رسید، فرود آمد. مسافران، گویی با فرار از هواپیما از طوفان می‎گریزند، شتابان هواپیما را ترک کردند، امّا کشیش همچنان بر جای خویش نشست.

 

     

او می‎خواست راز این آرامش را بداند. همه رفتند. او ماند و دخترک. کشیش به او نزدیک شد و از طوفان سخن گفت و هواپیما که چون توپی روی امواج حرکت می‌کرد. سپس از آرامش او پرسید و سببش. سؤال کرد که چرا هراس را در دلش راهی نبود آنگاه که همه هراسان بودند.


دخترک به سادگی جواب داد: چون پدرم خلبان بود. او داشت مرا به خانه می‎برد. اطمینان داشتم که هیچ نخواهد شد و او مرا در میان این طوفان به سلامت به مقصد خواهد رساند. ما عازم خانه بودیم و پدرم مراقب بود. او خلبان ماهری است.»
گویی آب سردی بود بر بدن کشیش. سخن از اطمینان گفتن و خود به آن ایمان داشتن؛ این است راز آرامش و فراغت از اضطراب!




بیتوته


کدام عادت‌های نادرست باعث افزایش کمر درد می‌شوند؟.

کمردرد یکی از شایع‌ترین دردیهایی است که افراد زیادی در این باره به پزشک مراجعه می‌کنند.

 

به گزارش خبرنگار حوزه کلینیک گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان، بیشترین درصد افراد مبتلا به کمردرد مربوط به عوامل و عادت‌های نامناسب روزانه مانند نوع خوابیدن است. در این گزارش به مهم ترین عادت های نامناسب روزانه و راهکارهای درمانی درد کمر اشاره می کنیم.

فاصله گرفتن از ورزش روزانه

بررسی‌ها نشان می‌دهد بیشترین افرادی که درمان را به تأخیر انداخته‌اند، پس از درمان نتوانسته اند مانند گذشته فعال باشند. ورزش به خصوص پیاده‌روی منظم مانع این مشکل است و یا حتی می‌تواند نوعی درمان محسوب شود. در شرایط اپیدمی ویروس کرونا سعی کنید ورزش‌های سبک و مختصر را در منزل پیگیری کنید و از آن غافل نباشید.

رانندگی طولانی مدت

قوز کردن باعث انقباض عضلات قفسه‌ی سینه شده و درد‌های شانه، گردن و کمر را به دنبال می‌آورد. در واقع بیشترین درصد این مشکل زمانی اتفاق می‌افتد که در حال رانندگی هستید. برای رفع این دردها، با زاویه ۹۰ درجه بر روی صندلی ماشین بنشینید تا کمتر مجبور به قوز کردن و کشش عضلات سینه و گردن باشید.رانندگی

تشک‌های نامناسب

تشک‌های بسیار سفت به ستون فقرات فشار زیادی وارد می‌کنند. بهتر است تشک‌هایی را انتخاب کنید که نه زیاد سفت و نه زیاد نرم هستند. اگر عادت دارید شب‌ها به پهلو بخوابید، یک بالشت زیر زانوهایتان قرار دهید. همچنین در صورت احساس تحمیل فشار زیاد بر روی کمر، می‌توانید از یک بالشت نرم و کوچک برای زیر کمر استفاده کنید.

پشت میز نشستن‌های طولانی

حفظ حالت صحیح نشستن که کمتر به آن اهمیت می‌دهید، می‌تواند شما را از شر کمردرد رها کند. اگر به فکر تصحیح نوع نشستن خود نباشید، عضلات کمر شما به مرور زمان تضعیف می‌شود و درد‌های طولانی‌تری به سراغتان می‌آید.

در صورت استفاده از صندلی برای مدت طولانی، هر از چند گاهی نیز از روی صندلی خود بلند شوید، چند قدم راه بروید و یا آب بنوشید. مراقب باشید زمانی که در حال کار با کامپیوتر و یا صحبت کردن طولانی با تلفن هستید، کمرتان در شرایط نامناسب قرار نگیرد.نشستن

استرس

استرس‌های حاد و طولانی مدت نیز مسبب بروز کمردرد است. زمانی که تحت فشار عصبی قرار می‌گیرید، تمام بدن شما از جمله گردن و کمر نیز تحت فشار قرار می‌گیرند. این فشارها، انقباض عضلات و درد‌های شدید را سبب می‌شوند.

در واقع برای کاهش استرس خود می‌توانید کتاب بخوانید، ورزش کنید و یا هر راهی که فکر می‌کنید آرامتان می‌کند را پیش بگیرید تا علاوه بر روح، جسمتان نیز آرام بگیرد.

حرکات شدید ورزشی

برای مثال انجام زیاد حرکت دراز و نشست ممکن است سبب افزایش فشار بر عضلات کمر و درد‌های کمر شود. گاهی دیده شده به دلیل انجام زیاد این حرکت، ستون فقرات به شکل حرف C درآمده و حالت خمیدگی در آن ایجاد شده است.

توصیه می‌شود این نوع حرکات را آهسته انجام دهید و خودتان را تحت فشار قرار ندهید. درست است دراز و نشست باعث تقویت عضلات شکمی و سوزاندن چربی می‌شود، اما بهتر است این حرکات به مرور زمان و به آرامی صورت بگیرند.

برنامه غذایی بی ارزش

نوع غذای مصرفی شما سلامت اندام‌هایی مانند قلب را تضمین می‌کند. وزن و قند خون نیز که عوامل مهمی در حفظ سلامتی هستند، توسط مواد غذایی کنترل می‌شوند. مصرف غذای نامناسب مانند غذا‌هایی با چربی بالا ممکن است باعث مسدود شدن شریان‌های ناحیه‌ی کمر و ستون فقرات شده و خون‌رسانی را با اختلال رو به رو کند. جریان مناسب خون همچنین سبب دفع مواد زاید بدن شده و درد‌ها را کاهش می‌دهد.

اجتناب از مصرف کافئین بیش از حد و غذا‌های فرآوری شده و چرب، کمک کننده خوبی به رفع درد عضلات بدن هستند. غذا‌هایی مانند سویا، غلات، آجیل و دانه‌ها، گوشت سفید و قرمز بدون چربی و سبزی و میوه‌ها بهترین مواد جهت حفظ سلامتی بدن هستند.

حمل کیف‌های سنگین

برخی افراد عادت دارند تمام وسایل زندگی خود را در یک کیف جای دهند. حمل کیف سنگین سبب نامتوازن شدن شانه‌ها و افزایش فشار بر روی ستون فقرات شده و در نهایت درد‌های شدیدی را ایجاد می‌کند.

وزن کیف یا پاکتی که حمل می‌کنید نباید بیش از ۱۰ درصد وزن بدنتان باشد. در صورت ضرورت وسایل را بین دو پاکت تقسیم کنید تا فشار وارد شده بر دو طرف بدن شما یکسان باشد.کیف

استفاده بی رویه از کفش‌های پاشنه بلند

کفش پاشنه بلند باعث آسیب و فشار ستون فقرات می‌شود. البته کفش‌هایی هم که کفشان کاملا صاف است نیز باعث کمردرد می‌شوند، زیرا توزیع یکسان وزن بدن نیز به عضلات کمر فشار تحمیل می‌کند.

برای انتخاب کفش بهتر است فقط به فکر سلامتی بدن خود باشید. کفش‌های پاشنه بلند برای کار یا رفت‌وآمد‌های طولانی مدت اصلا مناسب نیستند. ۸۰ درصد درد‌های کمر در ن به علت استفاده از کفش نامناسب است.

تماشای بیش از حد تلویزیون

افرادی که بیش از ۱۵ ساعت در هفته به تماشای تلویزیون می‌نشینند، سه برابر بیش از سایرین در معرض ابتلا به کمردرد هستند. بهتر است تماشای برنامه‌های تلویزیونی را محدود کرده و به جای آن سرگرمی‌های روزانه مانند کتاب خواندن و ورزش سبک را افزایش دهید.نشستن




باشگاه خبرنگاران جوان



آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

yhntgb خاموش یه تنهای عاشق موزیک معرفی هتل ها، هتل آپارتمان ها و مراکز اقامتی ایران کتاب رایگان hafarichaexcavation به هر حال قیمت موبایل آب ضربان زندگی مطالب اینترنتی