داستان کوتاه
معلّمی وارد کلاس شد، پس رو به کودکان خردسال کرد و گفت:
"هر کس که تصوّر میکند احمق است، برخیزد بایستد."
کسی تکان نخورد و جوابی نداد.
بعد از لحظاتی، کودکی برخاست. معلّم با حیرت از او پرسید، "تو واقعاً تصوّر میکنی احمقی؟"
کودک معصومانه گفت :
"خیر آقا؛ ولی دوست نداشتم شما تنها کسی باشید که ایستاده است! "
درسی از تاریخ
درسی زیبا از ادیسون
برخی از اسامی اصیل ایرانی به همراه معنی آنها
تاریخچه و معنی واژه یلدا در فرهنگ لغت آبادیس
بهترین انواع چای برای سلامتی و درمان انواع بیماریها مثل آنفولانزا و سرماخوردگی
بهترین انواع چای برای سلامتی و درمان انواع بیماریها مثل آنفولانزا
داستان خاك سپاری حافظ
داستان ,کسی ,تصوّر ,نداشتم ,پرسید، ,تو ,واقعاً تصوّر ,تو واقعاً ,تصوّر میکنی ,میکنی احمقی؟ ,کودک معصومانه
درباره این سایت